پژوی یشمی و اسپرت ، عاشق اتوبان!
بگیر سمت شمال و از آخرین میدان -
به سمت دختر رویایی بهار بچرخ
به سمت دختر نارج ، دختر باران
صدای ضبط تو امروز بی گمان زیباست
صدای گرم «فروغی» ، صدای ناب «بنان»
[][][]
پدال گاز به آخر رسید ، باز شدند -
چهار در ، ماشین پر کشید از هیجان!
- دوراهی قزوین - صد هزار متر گذشت
و من دو ساعت دیگر رسیده ام به همان ...
خیال میکنم اما هنوز فاصله است
هنوز مانده که بانو بغل بگیرمتان
چقدر سرعت ماشین گرفته شد اینجا
(پژو رسید به منجیل ، رفت در طوفان )
برام دست تکان داد توربین بزرگ
وتا به بدرقه آمد سپید رود روان -
به پیچ های مکرر کشید رشت مرا
و هر چه دره به بلعیدنم گشود دهان!
[][][]
عجب هوای مه آلوده ای ، نمی بینم !
خدای من !
نه! نه!
یا فا ...
صدای نعره ی یک کامیون و جیغ پژو
صدای قهقه ی دره ، زشت و آویزان...