گفتگوی آزاد ((نسخه 247))

[spent †]

من زمانی که تازه نویسنده شدم بودم این آواتار رو داشتم 
اون زمان رنگ نویسنده ها صورتی بودو علی 2 منو مسخره میکرد 
هییی خاطراتی داشتیم 

یآدمه .. (:

اون موقع که هی تاپیک میزدی !

و نمیدونمـ اَ چی ناراحت بودی .-.

از اینکه صابر منو مدیر نمی کرد

درود بدرود ._.

---

چِخ‎:|‎ چِخ.-.

---

من میخواستم موتور سواری یاد بگیرم.__.
اولین بارم بود سوار موتور شدم ‎:|‎
بعد افتادم :>>

من تُ مسآفرت گوشی دخی خآلمـ رو گزاشتم رو سقـف ماشین |=

بعـد هم که رفتیمـ .. 

گوشی افتاد همون جا ..

حآلآ تو شهر غریب |:

.-.

حِس بدی داره.-.
عادت کردی بَعد نابود شه-__-

من واسه عکس هاش ناراحت بودم .-.

حالا عَکس کِ مهم نیست‎:|‎

عکس خیلی خیلی خــیلی مهمه !

|:

---

چ معنی دارع خانوم من تا این موقع شب بیرون باش-_-

نوشآبه بخـر برام |:

آب پرتقال میخوردی ک:|
ول کن معده درس حسابی نداری مریض میش(.. )

اون طول میکشید ._.

این وسط اشپزخونه بود ._.

نوشابه -_-

خانوم لواشکو و نوشابه رو بگیر ###بده بیاد:\/
یادته اینو؟:>

ار :>