گفتگوی آزاد ((نسخه 247))

[Apathetic]

خخخ (:
آره اومدم ی گشتی بزنم !!
خیلی بیکارم !!
دیگه فلش میمونم احتمالا ^_^
اون مدتم ک نیومدم فقد ب خاطر این بود ک وختی عید برگشتم اَ مدرسه خیلی عقب بودم نفس (:

می تو..
منم بیــــــــــکارم.__.
اقامت نگرفتی؟؟؟؟؟؟
سوغاتی چی آوردی؟^______________^

نَ بآو باس 4 سال بشینم تو کانادا پشت سر هم
مگه من الاغم ..
ی روز رفتم تو دبیرستانشون با دختر عموم ک اونجاس داشتم بالا میوردم !!
ماشالا هیکل همشون قد فیل !
اونوقت عقلشون اندازه بچه پنجم دبستان بود اَه اَه  ..
ولی خو اگه بخوام برم 2 سال دگ میرم واسه اقامت !!

کانادا بودی این مدت ؟
هه چرا هرکی میره خارج میره اقامت کانادا رو میگیره :|

چمدونم!
اصن اَ کانادا خوشم نمیاد !!
ولی خدایی دو ماه مدرسه نبودم خیلی بم خوش گذشت :||
این دختر عموم با این ک 1 سال فقد ازم کوچیک تر بود عقلش قد پشه شده بود تو کانادا !!
وای اصن بخوام چرت و پرتایی ک میگفت براتون تعریف کنم در حد مرگ میخندین :|||

خارجیا کُلَن همینن :|
اینا فقط تو فیلماشون پُزه عاقل بودن میدن :|
یکی از دوستام کلاس اول ابتدایی رفت کانادا ..
میگفت بهشون نقاشی کشیدن یاد میدادن !
وای که چه خاطراتی تعریف می کرد .. میگفت پسره 6 سالش بود میخواست به این لب بده ! :|
هیچی این رِفیقه بدبخت مام تو دستشویی بود حالا این پسره جلو در دستشویی واساده بود میگفت اگه بیاد بیرون لب میدم ..
این بدبختم تا نیم ساعت تو دستشویی بود ؛ بچه بود میترسید بیاد بیرون !
اخر مدیرشون اومد نجاتش داد ! ..