23-07-2015، 19:38
(آخرین ویرایش در این ارسال: 23-07-2015، 19:40، توسط saeedrajabzade.)
من درباره ریورس(نهانسازی در برگردان) که درباره آهنگه نه تصویر چند تا سرچ کوچیک کردم چیزایی جالبی پیدا کردم شاید بدردتون بخوره...
ولی درباره نهانسازی در تصویر چیزی پیدا نکردم
اگه کسی مطلب علمی درباره مخفی سازی در تصویر داره دریغ نکنه، لطفا
نهانسازی در برگردان(دیدگاه علمی، پژوهشها و بدبینیها)
مایکل شرمر،[ت ۱۰۹] شکگرای سرشناس ادعا نمود که رخداد پدیدهٔ پل مرده در سال ۱۹۶۶ بههمراه پیام منتسب در پایان آهنگ «من خیلی خستهام»،[ت ۱۵] بواسطهٔ دریافتی نادرست از یک الگو ایجاد شده بود. شرمر مدعیست که آنزمان، مغز انسان با یک توانایی تشخیص الگوی قوی که برای پردازش میزان زیاد سروصدا در محیط پیرامونی لازم بود، استنتاج نموده ولی امروز این قابلیت به تولید مثبت های کاذب میانجامد.
برایان واندل[ت ۱۱۰] استاد عالیرتبه روانشناسی در دانشگاه استنفورد تصریح میکند که توجه و وقع گذاری به پیامهای وارونه، اشتباهی است که از این قابلیت الگوشناسی نشأت گرفته است و اظهار میدارد تئوریهای انگیزش زیرآستانهای همگی «موهوم» و «نامقبول» اند.
جیمز واکر،[ت ۱۱۱] مدیر انجمن پژوهشی مسیحیت واچمن فلوشیپ،[ت ۱۱۲] مدعیست که «شما میتوانید هر سرود روحانی مسیحی را برگزینید و اگر وارونهٔ آنرا مدت مدیدی با سرعتهای مختلف پخش کنید، آنرا به بازگویی هرآنچه میخواهید وادار خواهید ساخت.»
مدیر تبلیغات گروه لد زپلین نیز در تأیید آن گفتار میگوید «هرچه را میخواهید برعکس پخش کنید، و شما بالاخره درآن چیزی مییابید.»
اریک بورگوس[ت ۱۱۳] از وبگاه برگردان صدای talkbackwards.com عنوان میدارد که «از لحاظ علم ریاضی، اگر شما به حد نیاز گوش فرادهید، سرانجام الگویی خواهید یافت.»
مادامیکه جف میلنر[ت ۱۱۴] از وبگاه واروننگاری jeffmilner.com چنین برمیشمرد: «اغلب مردم، وقتی سایت را نشان شان میدهم میگویند قادر به درک شنیداری هیچ چیز نیستند، البته این تا زمانیست که من متن برگردان ترانهها را نشان شان بدهم.»
مهندس صوت ایوان اولکات،[ت ۱۱۵] مدعیست پیامهای برگردان در آفرینههای هنرمندانی چون کوئین و لد زپلین، برگردان آواهایی کاملاً تصادفی هستند که در آنها واجهای سروده یا گفته شده، هنگامیکه وارونهوار شنیده میشوند، آمیزهٔ تازهای از واژهها را میآفرینند.
در سال ۱۹۸۵، روانشناسان دانشگاه لثبریج، جان ووکی[ت ۱۱۶] و جی. دان رید[ت ۱۱۷] پژوهشی را با استفاده از سرود روحانی شماره ۲۳[ت ۱۱۸] از انجیل، آهنگ «دیگری میمیرد»[ت ۹۲] از گروه کوئین و قطعات صوتی دیگری که ویژهٔ این آزمایش ساخته شده بودند، ترتیب دادند. ووکی و رید نتیجهگیری کردند چنانچه نهانسازی در برگردان وجود هم داشته باشد، بر ذهن بیاثر است. شرکت کنندگان در آزمایش، برای بازشناسی عبارات واروننگاشت شده بههنگام پخش عادی دچار اشکال شده و ناتوان از تمیزدهی انواع پیام از یکدیگر (اعم از پیامهای مذهبی، شیطانی یا تجاری) بودند و همچنین رفتارشان نیز به عملکردی نینجامیدکه نتیجهٔ پیام واروننگاشته باشد. ووکی چنین نتیجه گرفت: «ما نتوانستیم هیچ اثری از پیامهای مهندسی شدهٔ برگردانده را روی رفتار شنوندگان بیابیم، چه رفتار آگاهانه و چه ناخودآگاهانه.» نتایج مشابه ووکی و رید پیشتر از سوی د.آوریل[ت ۱۱۹] در سال ۱۹۸۲ کسب شده بود. براساس آزمایشی در سال ۱۹۸۸ توسط تی ای مور[ت ۱۲۰] نیز چنین نتیجهگیری شد: «هیچ گواهی از اینکه شنوندگان آگاهانه یا ناخودآگانه ازسوی درونمایهٔ گفتارهای برگردان شده تحت تأثیر قرار گرفته باشند موجود نمیباشد».
در سال ۱۹۸۷ دیوید جان اوتس،[ت ۱۰۰] جستار شبه علمی را پیش کشید با نام برگردان پیام که در کتابی با همان نام بازنمود یافت. این نظریه پس از نمایش در رسانهها مورد توجه عامه قرار گرفت. در این نظریه باور او بر این است که انسان بههنگام خَلق گفتار، ناخودآگاه پیامهای پنهانی را میآفریند که نمایانگر بینشیاست از اندیشههای درونی او. این بارِکلام در بخشی از وارون عبارات بازگو شده نهفته گردیدهاست و ترکیب این دو کلام (اصل و برگردان) است که ازسوی آگاهی و ناخودآگاه دریافت میشود. اوتس مدعیست که پیام برگردان همواره روراست بوده و حقیقت دیدگاه درونی گوینده را آشکار میسازد. بیشتر زبانشناسان بر دیدگاه مطرح شده وقعی نگذاردند و اغلب دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی نیز بدلیل نبود مبنای نظری برای اینکه پیشگوییهای اوتس حتی ارزش آزمودن داشته باشد، و این واقعیت که خیلی از ادعاهای او ناآزمودنی هستند، از آزمودن تئوری خودداری کرده و آنرا فاقد وجاهت علمی دانستند. به هر روی، در اندک آزمایشهای علمی انجام گرفته نیز این دریافتهها تأیید نشدند.
در سال ۱۹۹۲، طی آزمایشی ثابت شد قرارگیری در معرض پیامهای برگردان شده به دگرگونگی چشمگیری در رفتار نمیانجامد.پروفسور روانشناسی مارک د. آلن[ت ۱۲۱] میگوید «دریافت پیامهای زیرآستانهای از طریق برگردان کاملاً ناممکن بوده و باور انجام پذیری آن بهغایت مضحک است».
ولی درباره نهانسازی در تصویر چیزی پیدا نکردم
اگه کسی مطلب علمی درباره مخفی سازی در تصویر داره دریغ نکنه، لطفا
نهانسازی در برگردان(دیدگاه علمی، پژوهشها و بدبینیها)
مایکل شرمر،[ت ۱۰۹] شکگرای سرشناس ادعا نمود که رخداد پدیدهٔ پل مرده در سال ۱۹۶۶ بههمراه پیام منتسب در پایان آهنگ «من خیلی خستهام»،[ت ۱۵] بواسطهٔ دریافتی نادرست از یک الگو ایجاد شده بود. شرمر مدعیست که آنزمان، مغز انسان با یک توانایی تشخیص الگوی قوی که برای پردازش میزان زیاد سروصدا در محیط پیرامونی لازم بود، استنتاج نموده ولی امروز این قابلیت به تولید مثبت های کاذب میانجامد.
برایان واندل[ت ۱۱۰] استاد عالیرتبه روانشناسی در دانشگاه استنفورد تصریح میکند که توجه و وقع گذاری به پیامهای وارونه، اشتباهی است که از این قابلیت الگوشناسی نشأت گرفته است و اظهار میدارد تئوریهای انگیزش زیرآستانهای همگی «موهوم» و «نامقبول» اند.
جیمز واکر،[ت ۱۱۱] مدیر انجمن پژوهشی مسیحیت واچمن فلوشیپ،[ت ۱۱۲] مدعیست که «شما میتوانید هر سرود روحانی مسیحی را برگزینید و اگر وارونهٔ آنرا مدت مدیدی با سرعتهای مختلف پخش کنید، آنرا به بازگویی هرآنچه میخواهید وادار خواهید ساخت.»
مدیر تبلیغات گروه لد زپلین نیز در تأیید آن گفتار میگوید «هرچه را میخواهید برعکس پخش کنید، و شما بالاخره درآن چیزی مییابید.»
اریک بورگوس[ت ۱۱۳] از وبگاه برگردان صدای talkbackwards.com عنوان میدارد که «از لحاظ علم ریاضی، اگر شما به حد نیاز گوش فرادهید، سرانجام الگویی خواهید یافت.»
مادامیکه جف میلنر[ت ۱۱۴] از وبگاه واروننگاری jeffmilner.com چنین برمیشمرد: «اغلب مردم، وقتی سایت را نشان شان میدهم میگویند قادر به درک شنیداری هیچ چیز نیستند، البته این تا زمانیست که من متن برگردان ترانهها را نشان شان بدهم.»
مهندس صوت ایوان اولکات،[ت ۱۱۵] مدعیست پیامهای برگردان در آفرینههای هنرمندانی چون کوئین و لد زپلین، برگردان آواهایی کاملاً تصادفی هستند که در آنها واجهای سروده یا گفته شده، هنگامیکه وارونهوار شنیده میشوند، آمیزهٔ تازهای از واژهها را میآفرینند.
در سال ۱۹۸۵، روانشناسان دانشگاه لثبریج، جان ووکی[ت ۱۱۶] و جی. دان رید[ت ۱۱۷] پژوهشی را با استفاده از سرود روحانی شماره ۲۳[ت ۱۱۸] از انجیل، آهنگ «دیگری میمیرد»[ت ۹۲] از گروه کوئین و قطعات صوتی دیگری که ویژهٔ این آزمایش ساخته شده بودند، ترتیب دادند. ووکی و رید نتیجهگیری کردند چنانچه نهانسازی در برگردان وجود هم داشته باشد، بر ذهن بیاثر است. شرکت کنندگان در آزمایش، برای بازشناسی عبارات واروننگاشت شده بههنگام پخش عادی دچار اشکال شده و ناتوان از تمیزدهی انواع پیام از یکدیگر (اعم از پیامهای مذهبی، شیطانی یا تجاری) بودند و همچنین رفتارشان نیز به عملکردی نینجامیدکه نتیجهٔ پیام واروننگاشته باشد. ووکی چنین نتیجه گرفت: «ما نتوانستیم هیچ اثری از پیامهای مهندسی شدهٔ برگردانده را روی رفتار شنوندگان بیابیم، چه رفتار آگاهانه و چه ناخودآگاهانه.» نتایج مشابه ووکی و رید پیشتر از سوی د.آوریل[ت ۱۱۹] در سال ۱۹۸۲ کسب شده بود. براساس آزمایشی در سال ۱۹۸۸ توسط تی ای مور[ت ۱۲۰] نیز چنین نتیجهگیری شد: «هیچ گواهی از اینکه شنوندگان آگاهانه یا ناخودآگانه ازسوی درونمایهٔ گفتارهای برگردان شده تحت تأثیر قرار گرفته باشند موجود نمیباشد».
در سال ۱۹۸۷ دیوید جان اوتس،[ت ۱۰۰] جستار شبه علمی را پیش کشید با نام برگردان پیام که در کتابی با همان نام بازنمود یافت. این نظریه پس از نمایش در رسانهها مورد توجه عامه قرار گرفت. در این نظریه باور او بر این است که انسان بههنگام خَلق گفتار، ناخودآگاه پیامهای پنهانی را میآفریند که نمایانگر بینشیاست از اندیشههای درونی او. این بارِکلام در بخشی از وارون عبارات بازگو شده نهفته گردیدهاست و ترکیب این دو کلام (اصل و برگردان) است که ازسوی آگاهی و ناخودآگاه دریافت میشود. اوتس مدعیست که پیام برگردان همواره روراست بوده و حقیقت دیدگاه درونی گوینده را آشکار میسازد. بیشتر زبانشناسان بر دیدگاه مطرح شده وقعی نگذاردند و اغلب دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی نیز بدلیل نبود مبنای نظری برای اینکه پیشگوییهای اوتس حتی ارزش آزمودن داشته باشد، و این واقعیت که خیلی از ادعاهای او ناآزمودنی هستند، از آزمودن تئوری خودداری کرده و آنرا فاقد وجاهت علمی دانستند. به هر روی، در اندک آزمایشهای علمی انجام گرفته نیز این دریافتهها تأیید نشدند.
در سال ۱۹۹۲، طی آزمایشی ثابت شد قرارگیری در معرض پیامهای برگردان شده به دگرگونگی چشمگیری در رفتار نمیانجامد.پروفسور روانشناسی مارک د. آلن[ت ۱۲۱] میگوید «دریافت پیامهای زیرآستانهای از طریق برگردان کاملاً ناممکن بوده و باور انجام پذیری آن بهغایت مضحک است».