10-09-2012، 15:17
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-09-2012، 15:18، توسط *larmes de Feu*.)
سه تا رفيق با هم ميرن رستوران ولي بدون يه قرون پول .
هر کدومشون يه جايي ميشينن و يه دل سير غذا ميخورن و اولی ميره پاي صندوق و ميگه : ممنون غذاي خوبي بود اين بقيه پول مارو بدين بريم :
صندوقدار : کدوم بقيه آقا ؟ شما که پولي پرداخت نکردي .
ميگه يعني چي آقا خودت گفتي الان خورد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم .
خلاصه از اون اصرار از اين انکار که دومی پا ...
ميشه
... و رو به صندوقدار ميگه : آقا راست ميگ
ن ديگه ، منم شاهدم وقتي من ميزمو حساب کردم ايشون هم حضور داشتن و يادمه که بهش گفتين بقيه پولتونو بعدا ميدم .
صندوقداره از کوره در رفت و گفت : شما چي ميگي آقا ، شما هم حساب نکردي !
بحث داشت بالا ميگرفت که ديدن سومی نشسته وسط سالن و هي ميزنه توي سرش .
ملت جمع شدن دورش و گفتن چي شده ؟
گفت : با اين اوضاع حتما ميخواد بگه منم پول ندادم .



هر کدومشون يه جايي ميشينن و يه دل سير غذا ميخورن و اولی ميره پاي صندوق و ميگه : ممنون غذاي خوبي بود اين بقيه پول مارو بدين بريم :
صندوقدار : کدوم بقيه آقا ؟ شما که پولي پرداخت نکردي .
ميگه يعني چي آقا خودت گفتي الان خورد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم .
خلاصه از اون اصرار از اين انکار که دومی پا ...
ميشه
... و رو به صندوقدار ميگه : آقا راست ميگ
ن ديگه ، منم شاهدم وقتي من ميزمو حساب کردم ايشون هم حضور داشتن و يادمه که بهش گفتين بقيه پولتونو بعدا ميدم .
صندوقداره از کوره در رفت و گفت : شما چي ميگي آقا ، شما هم حساب نکردي !
بحث داشت بالا ميگرفت که ديدن سومی نشسته وسط سالن و هي ميزنه توي سرش .
ملت جمع شدن دورش و گفتن چي شده ؟
گفت : با اين اوضاع حتما ميخواد بگه منم پول ندادم .




