23-08-2015، 12:55

به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟
سینه ها جای محبت...همه از کینه پر است.
هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید.
نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر راه محبت پوید.
خط پیشانی هر جمع...خط تنهاییست.
همه گلچین گل امروزند...
در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست.
به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟
نقش هر خنده که بر لبی می شکفد...
نقشه یی شیطانیست
در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق می کند...
حیله یی پنهانیست.
خنده ها می شکفد بر لبها...
تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی
همه بر درد کسان نگرند...
لیک دستی نبرند از پی درمان کسی
از وفا نام مبر..آن که وفا خوست..کجاست؟
ریشه ی عشق فسرد...
واژه ی دوست گریخت..
سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟
دست گرمی که زمهر...بفشارد دستت
در همه شهر مجوی.
گل اگر در دل باغ...بر تو لبخند زند
بنگرش...لیک مبوی
لب گرمی که زعشق...ننشیند به لبت
به همه عمر مخواه
سخنی کز سر راز...زده در جانت چنگ
به لبت نیز مگوی.
درد اگر سینه شکافد...نفسی بانگ مزن
درد خود را به دل چاه مگو
استخوان تو اگر آب کند آتش غم
آب شو...آه...مگو.
آسمان با من و ما بیگانه!
خویش.. در راه نفاق
دوست.. در کار فریب
آشنا...بیگانه!

شاخه ی عشق شکست...
آهوی مهر گریخت...
تار پیوند گسست...
به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟.......

به شبی موقع خواب...
عشق آمد و خوابم بگرفت...
گفتم تو که هستی...!تو ای همره شبهای دلم...
بندی که تو داری همه باز...اما همه در بند تو اند...!!
پاسخم داد و خندید و برفت!
گفت:عشق لبخندیست بر هر گونه ای...
خنده ها با گریه ها بس دیدنیست...
این هنرمندیست در اوج هنر!
گریه ات را زیر لبخندت کنی ای بی هنر!
صورت عاشق همیشه نیش خندی دیدنیست
زیر جلدش با تمام گریه ها بس گشتنی ست
عشق یعنی چون گلی در قلب تو...
عطر آن می پیچد از لبخند پر سودای تو...

یه لحظه
لبخند بزن
هنوز مونده
تا لحظه ی
مرگ زمین


همیشه نباید حرف زد
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست..!
باید آدمش باشد
کسی که بایک نگاه به چشمانت
تا ته بغضت را بفهمد.

سخت است...!
کوه درد باشی ...و....دیگرآن ..↕↘
به " آرامش " ظاهرت حسادت کنند...⚠

دوستت دارم ها رو بگین
قبل از اینکه
به دوستت داشتم تبدیل بشن ....

دیگر به دنبال ِ همراه ِ اوّل نیستم ! این روزها اول ِ راه ، همه همراهند….
این روزها ، باید به دنبال ِ همراه ِ آخر گشت
