" گفتگوی آزاد نسخه ی 269 "

[Jack Daniel'ѕ]

لعنتی لعنتی لعنتی >_<
معجون سازی چقد سخته -_-
معجون سازی خر است -_-

ب منم یاد بده ^_^
من عاشق درس معجون سازیم ^_^
قبلا دوس داشتم بزرگ شدم تو وزارت سحر جادو برای جن ها و حیوانات جادویی کار کنم .. ولی حالا میخوام کاراگاه شم و معجون سازی رو ادامه بدم !
تخیلات من تو حلقتون =))

---

پس از قضیه خبر نداری که ._.
مرگ دامبلدور نقشه ی خوده البوس بود ؛ خودش به سورس گفت منو بکش .
هری رو هم زد چون اون لحظه باید هویتش رو کنار بلاتریکس و بقیه ی مرگ خوار ها فاش نمیکرد .. هر چه قدر هم اسنیپ از هری بدش بیاد بخاطر پدرش ، بازم بخاطر لی لی دوسش داره .
اسنیپ خیلی خوب بود .. خیلی مرد بود

هری پاتر رو قورت داده :||||

نه کلا سر شاهزاده دو رگه جیگرم درحال جلا اومدن بود :|
مثلا اونجا که دامبلدور مجبور بود معجونه رو بخوره … هری بزور تو حلقش میریخت …
جیگرم جلا میومد :|

منم همینطور !
من سر قسمت شاهزاده ی دورگه خون گریه میکردم .. مخصوصا چون اولش نمیودنستم مرگ دامبلدور نقشه بوده ! ..
اره من همیشه ارزوم بود اسنیپ با هری خوش اخلاقی کنه .. متاسفانه اسنیپ در ظاهر با هری بد بود ولی عمقا دوسش داشت ! خیلی دوسش داشت ! قسمت اخر .. مرگ اسنیپ .. وایییییییی میخام گریه کنم >_<
قسمت اخر وقتی اشک اسنیپ رو برمیداره میره توش و میبینه اسنیپ چه قدر مرد بوده 

قسمت آخرش که هری هم ولدمورد رو میگیره پرتش میکنه پایین دره
من جیگرم جلا میاد ^_^

یه سوال ؛ احیانا جیگری دیگه برات مونده ؟ ._.
من زمانی که نویل ماره ولدومورت رو میکشه جیگرم کباب میشه .. البته نه ب خاطره ماره ها ! اون لحظه تام ریدل چشماش اشکی بود .. داشت گریه میکرد اگه دقت کرده باشی .. من دوس نداشتم تام بمیره ..

من هری پاترو جهت جلا اومدن جیگرم نگا میکنم :|
تو تالار اسرار میزنه کتابه رو سوراخ میکنه …
جیگرم جلا اومد ^_^