" گفتگوی آزاد نسخه ی 271 "

[ÆҐÆŠĦ]

امروز دوست بم سیگار داد منم کشیدم/:
اعتيادو تو بند بند سلولهای بدنم حس میکنم):

جانO_O
حمییییییییییییییییییییییییییییییید >_<
تو دیگه چرا>_<
من تازه دالشتم الکل و ترک میکردم که بعدشم سیگارو ترک کنم
الان شبی زامبی شدم
دیگه نکش

---

انکار نکن .. ((:

بیمار بودن جرم نیست !

خجالت نکش :V

اخی بد بخت با خودش حرف میزنه تو یه مکان عمومی
نمیدونستم تا این درجه پیشرفت میکنه
ولی افرین روحیه خوبی داری
تو میتونی با بیماریت کنار بیای مرضی خانوم

---

اَگه همه پسر بودَن قشنگـ مَن آمادَتون میکردم یه چیزای خاص دینی یاد میدادم V:
 ولی حیف دختر هَست زشتـ ـه :||

اقا من یه سوال برام پیش اومده:777
الکل حرامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:7777

تب داری فک کنم ..

زیادی داری هزیون میگی :|

فک کنم تبی که دارم از استرس بیماریه تو هه
باز من خودمو کنترل میکنم هزیون نمیگم مثه تو
ولی شما ماشالاااااااااااااااااا

شوخی میکنی ؟ توهمم میزنی ؟ :||

ای بابا چ بد شانسی ..

اوه اوه یکی قرصاشو بده داره بی معنی حرف میزنه یوهو یه چی میگه بن میشهO_O