14-09-2012، 8:48
(آخرین ویرایش در این ارسال: 14-09-2012، 8:53، توسط Magical Girl.)
رسم زندگی...
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست می داری
و روز بعد تنهایی
به همین سادگی
او رفته است
و همه چیز تمام شده است
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی
چرا غمگینی؟
این رسم زندگی است...
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست می داری
و روز بعد تنهایی
به همین سادگی
او رفته است
و همه چیز تمام شده است
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی
چرا غمگینی؟
این رسم زندگی است...
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
راستی...؟؟؟؟
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت..
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی..
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی...
اشک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم...
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
راستی...؟؟؟؟
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت..
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی..
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی...
اشک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم...