09-12-2015، 14:04
(09-12-2015، 5:39)αρнσтιc نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رزی نمیره آ :|||
عجب خر تو خری بود امشب ..
مرضی الی رو سرویس کرد مهتاب منو |:
من مگه بدم ؟ =|
باورم نمیشه ی جوجه خون آشام منو زد -___-
غرورم جریحه دار شد -____-
چرا وقتی از ماه اومدین بیرون نخوردین زمین ؟ D:
مگه خون آشام آ پرواز میکنن؟ ,':|
ظاهر شدن زمین نخوردن ._.
+
سعی کردم داستان رو سریع تر پیش ببرم .. حواشی جذابیت داستان رو کم میکنن و فصل اول فقط داشت الکی کش میومد
یه توضیحیم راجبع فصل دوم میدم :
خوناشامامون برای تعطیلات بهاری دارن از هم جدا میشن و هر کدوم به یه جا سفر میکنن ..
تو این فصل اتفاقات مهیج و شخصیتای جدید داریم ..
انسانها و گرگینه ها به داستان اصافه میشن ..
تیکه ای از قسمت پانزدهم که مقدمه فصل دومه :
چند ماه بعد :
پسرا توی کافه ای در شهر جمع شده بودند..
امیر لیوان خون رو بالا برد و گفت : به سلامتی همه خوناشامای قهرمان !
پسرا جرعه از خون نوشیدند ..
امیرعلی گفت : هی خون گراز فرانسویه نه ؟
امیر جواب داد : هرچی هست خیلی نابه ! دارم عشق میکنم ..
سپس به پارسون اشاره کرد و گفت : هی شش تا دیگه لطفا
فرید گفت : امیر این دوزادهمین پیکه .. من که دیگه ظرفیتشو ندارم :|
مهرزاد خمیازه ای کشید و گفت : بعد این همه امتحان و درس این واقعا لازمه پسر !
احسان جرعه ای خون نوشید و گفت : اسم امتحان که میاد حس میکنم قدرتم ضعف میره ..
امید در حالی که داشت سیگار میکشید گفت : من فهمیدیم واقعا توی زیست و اناتومی استعدادی ندارم
امیر : هی هی .. این غم و ناله رو کنار بزارید ! به تعطیلات بهاری فکر کنید ..
میتونیم هممون بگردیم به شهر ! دیسکو .. دخترا ..
پسرا خندیدند .. امیرعلی گفت : تو داداش خودمی مرد
فرید کتابش رو ورق زد و گفت : من و مرضیه قراره این تعطلات رو با هم باشیم .. داریم میریم مکزیک تا راجبع گیاهان دارویی تحقیق کنیم ..
پسرا با تعجب به فرید نگاه کردند و احسان پس گردنی ای به فرید زد و گفت : تو میخوای تو تعطیلات درس بخونی؟
فرید اخی گفت و جواب داد : خب اره مگه چیه ؟ من از دیسکو و این چیزا خوشم نمیاد ..
احسان پوفی کشید و گفت : من قراره با برادرام برم قطب شمال
امیر که در حال خوردن خون بود به سرفه افتاد و گفت : چی ؟ قطب شمال ؟ میدونید این یعنی چی؟
پسرا تایید کردند و فرید گفت : معلومه که یعنی چی .. یعنی ماهیگیری .. خرسای قطبی و پنگوئنا
امیر به احسان اشاره کرد و احسان بار دیگه پس گردنی ای به فرید زد .. فرید گفت : این دیگه برای چی بود؟
مهرزاد جواب داد : بخاطر اینکه عقل تو کلت نیست
امیر علی ادامه داد : قطب شمال یعنی دخترای اسکیمو جذاب ..
فرید جواب داد : ولی اونا که خوناشام نیستن !
امید گفت : به نظر من انسان ها جذابترن ..