11-12-2015، 21:23
وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتادنه جای به خاطرم تعطیل میشودنه در اخبار حرفی زده میشودنه خیابانی بسته میشودنه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشودتنها موهای مادرم کمی سپیدتر میشودپدرم کمی شکسته تراقواممان چند روز آسوده از کارخواهرانم پس از چند روز خاطراتم را در ویترین طلافروشی ها فراموش میکنند!دوستانم بعد خاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خندهایشان شروع میشودمن فقط تنها گورکنی را خسته کنم...و مداحی که الکی از خوبی هایم میگویید و اشک تمساح میریزد.و در آخر من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خوشی های روزگارهمین بس که آدمیزاد به همه چیز عادت می کند..به رفتن..به ماندن...به داشتن ِ کسی و بعد به نداشتنش...به بودن... به نبودن... به عشق، به بی عشقی...به حرف زدن... به سکوت... به دل بستن... به دل کندن...به صندلی خالی... به حضور تازه وارد... به جای خالی اش حتی...به خندیدن... به گریستن... به استرس... به آرامش...به بیکاری... به کار مدام...به دلی که دیگر تنگ نمی شود... به قلبی که دیگر برای کسی نمی تپد...به زندگی ای که میگذرد... خوب یا بد...قبل از اینکه قدم از قدم برداری، یادت باشدکه به همه چیز این زندگی عادت می کنی... باور کن...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

خوشی های روزگارهمین بس که آدمیزاد به همه چیز عادت می کند..به رفتن..به ماندن...به داشتن ِ کسی و بعد به نداشتنش...به بودن... به نبودن... به عشق، به بی عشقی...به حرف زدن... به سکوت... به دل بستن... به دل کندن...به صندلی خالی... به حضور تازه وارد... به جای خالی اش حتی...به خندیدن... به گریستن... به استرس... به آرامش...به بیکاری... به کار مدام...به دلی که دیگر تنگ نمی شود... به قلبی که دیگر برای کسی نمی تپد...به زندگی ای که میگذرد... خوب یا بد...قبل از اینکه قدم از قدم برداری، یادت باشدکه به همه چیز این زندگی عادت می کنی... باور کن...