11-12-2015، 23:04
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
م لبخند زد...اول غم داشت نگاهش...خسته از دل سنگی هاسخت بود اول براش...که دوباره بخنده...که از یاد ببرهاما اسون شد...دوباره لبخند زد...از یاد برداما از گنجینه خاطراتش نرفت...واسه همیشه همیشه ثبت شدخاطرات یه گوشه از ذهنش جا خشک کرد...یه پتوی کلفت از خاک به روی خودش کشیدو به خواب رفت...یه خواب طولانی...از دل هم نرفت...یه نقاشی محو از خودش حک کرد رو دیواره قلب با یه لبخند کم رنگدرسته ما ادما فراموشکاریم...خیلی هم فراموشکاریم...اما خاطرات نه...فوق العاده وفادارن...شاید دیگه حرف نزن...شاید سکوت کنن...شاید پنهون شن زیر غبار گذر ایام...اما هستن...جاودانه...همیشگی...ثبت میشن...حک میشن...قابلیت دیلیت شدن ندارن...اما میتونن پنهون شن...واین خیلی خوبه...این که هم هستن هم نیستنما ادم ها مجموعه ای عجیب از تموم احساساتیم...لحظه ای اشک لحظه ای لبخند...گاهی عصبانی...گاهی نهایت رضایتمندی...همه و همه اینها میگذره اما... نه لبخند همیشگیه نه اشک...مدام در حال تعویض موقعیتن!تنها چیزی که جاودانه میشه از اینهمه تغییر خاطراتیه که به جا میذارن...خاطراتی که هیچ وقت پاک نمیشن...پس بیایم مراقب خاطراتمون باشیم...به اونهایی اجازه ورود بدیم که از یاداوریشون به وجد بیایم...خاطرات یار همیشگی ذهن و قلب ما هستن...تا اونجا که میشه خودمون انتخابشون کنیمهر چند بعضی هاشون مهمونای ناخونده هستن!چاره ای جز پذیرششون نیست!اما خیلی ها هم رهگذرن...ماییم که به طرفشون میریم و...اونا حک میشن...برای همیشه...خاطرات جاودانه هستن

م لبخند زد...اول غم داشت نگاهش...خسته از دل سنگی هاسخت بود اول براش...که دوباره بخنده...که از یاد ببرهاما اسون شد...دوباره لبخند زد...از یاد برداما از گنجینه خاطراتش نرفت...واسه همیشه همیشه ثبت شدخاطرات یه گوشه از ذهنش جا خشک کرد...یه پتوی کلفت از خاک به روی خودش کشیدو به خواب رفت...یه خواب طولانی...از دل هم نرفت...یه نقاشی محو از خودش حک کرد رو دیواره قلب با یه لبخند کم رنگدرسته ما ادما فراموشکاریم...خیلی هم فراموشکاریم...اما خاطرات نه...فوق العاده وفادارن...شاید دیگه حرف نزن...شاید سکوت کنن...شاید پنهون شن زیر غبار گذر ایام...اما هستن...جاودانه...همیشگی...ثبت میشن...حک میشن...قابلیت دیلیت شدن ندارن...اما میتونن پنهون شن...واین خیلی خوبه...این که هم هستن هم نیستنما ادم ها مجموعه ای عجیب از تموم احساساتیم...لحظه ای اشک لحظه ای لبخند...گاهی عصبانی...گاهی نهایت رضایتمندی...همه و همه اینها میگذره اما... نه لبخند همیشگیه نه اشک...مدام در حال تعویض موقعیتن!تنها چیزی که جاودانه میشه از اینهمه تغییر خاطراتیه که به جا میذارن...خاطراتی که هیچ وقت پاک نمیشن...پس بیایم مراقب خاطراتمون باشیم...به اونهایی اجازه ورود بدیم که از یاداوریشون به وجد بیایم...خاطرات یار همیشگی ذهن و قلب ما هستن...تا اونجا که میشه خودمون انتخابشون کنیمهر چند بعضی هاشون مهمونای ناخونده هستن!چاره ای جز پذیرششون نیست!اما خیلی ها هم رهگذرن...ماییم که به طرفشون میریم و...اونا حک میشن...برای همیشه...خاطرات جاودانه هستن