" گفتگــو و بررسی سـریالهای کــره ای "

[Apathetic]

خب مثل که مامان عصبانی خیلی استقبال نداشت مثل بقیه سریالا که راجع بهشون حرف زدیم 
پس بیایم یه سریال دیگه !

نظرتون چیه راجع به " تو از ستاره ها اومدی ( my love from another star ) حرف بزنیم ؟!
خب خودم شروع میکنم  :4chs:

نام فارسی : تو از ستاره ها اومدی ، ولی با نام های عشقم اهل ستاره هاست و عشقم از یه ستاره ی دیگست و تویی که از ستاره ها اومدی هم شناخته شده .
اسم انگلیسی : my love from the stars , my love from another star , you who came from the stars
بازیگران اصلی : کیم سو هیون ( عشقه منههه   ) & جون جینا


سال تولید : 2013
پخش : 2014



داستان فیلم راجع به یه موجود فضایی به اسم دو مین جون هست که 400 ساله روی زمین زندگی میکنه و منتظره که به ستاره ی خودش برگرده .. اون یه بار این موقعیت رو از دست داده و اگه دوباره از دست بده ممکنه بمیره .. اخبار کره اعلام میکنه که ستاره ای که ستاره ی مین جون ، تا 3 ماه دیگه مشاهده میشه و حالا دو مین جون خودشو برای برگشتن به ستاره ش اماده میکنه که همسایه ی بازیگر معروف چون سونگی میشه ..


دو مین جون : با بازی کیم سو هیون ، یه آدم فضایی هست که علاقه ای به آدما نداره و بهشون بد بینه . دارای قدرت های فوق العاده ای مثل شنوایی بالا ، نگه داشتن زمان ، حرکت سریع ، و کنترل کردن اشیاء و به حرکت در اوردنشونه . یه چی شبیه جادوگر ولی خب نه به حد جادوگر ! تا حالا عاشق نشده .. البته 400 سال پیش یه بار یه دختری رو از مرگ نجات میده و یه مدتی باهاش میمونه و بهش علاقه مند میشه .. اما بنا بر دلایلی مامورهای حکومتی به دستور پدر دختره که رییس قبیله بوده دختر رو میکشن و دو مین جون به علت خوردن غذاهای سمی که پدر دختره بهش داده بوده ، قدرتاش رو موقتا از دست میده و نمیتونه از جون دختره محفاظت کنه . این عشق رو تو قلبش نگه میداره و دیگه عاشق کشی نمیشه . از نظرش آدما موجوداتی هستن که به شدت به کمک امثال خودش نیاز دارن و قبلا سعی میکرده کمکشون کنه با قدرتاش ، ولی اونا ازش ترسیدن پس تصمیم گرفت دیگه قدرتاش رو نشون کسی نده و چون عمر طولانی داره و نمیمیره و این برای ادما عادی نیست ، هر چند سال یه بار هویتش رو عوض میکنه . دو مین جون استاد دانشگاهه که البته از نظر آدما برای استاد بودن خیلی جوونه چون قیافش به یه پسر بیست و خورده ای ساله میخوره درحالیکه دو مین جون 400 سالشه . تنها کسی که هویت واقعیشو میدونه یه پیرمرده که از جوونیش با مین جون دوست شده چون مین جون جونشو نجات داد .


چون سونگی : یه بازیگر 30 ساله ست که خیلی معروفه . شاد و شیطونه ولی غم های زیادی هم داره . پدرش از مادرش جدا شده و پیش مادرش و برادر کوچیکش زندگی میکنه . اخیرا هم با مامانش زیاد دعواش میشه و میره یه خونه ی جدید میخره که تنها باشه ( و همسایه ی دو مین جون میشه ) یه پسره هست که از اسپانسر ها و کمپانی های حامی سونگی و برادر بزرگش مدیر اونجاست . این پسر سونگی رو از دوران مدرسه میشناخته و خیلی دوسش داره و همیشه منتظر فرصت ازدواجه اما سونگی هنوز بله رو نداده . به ویژه وقتی با دو مین جون اشنا میشه که دیگه اصلا بله نمیده ! سونگی گاهی اوقات زیادی خنگ میزنه . سونگی از 15 سالگی بعد از اینکه پدرش از خونه شون میره خیلی غمگین میشه و همون شبش هی کیونگ همون پسره که دوسش داره میاد پیشش ولی سونگی خیلی ناراحت بوده و فرار میکنه هی کیونگ هم دنبالش میکنه ولی سونگی موقع رد شدن از خیابون یه اوتوبس جلوش میاد وقتی اتوبوس توقف میکنه فک میکرده که کار از کار گذشته و هی کیونگ هم فکر کرده عشقش مرده ولی وقتی میان جلوی اتوبوس میبینن سونگی اونجا نیست و کمی اونور تر ، یه مرد جوون و خوشتیپ بقلش کرده . سونگی قیافه ی اون مرد رو هیچوقت فراموش نمیکنه و این باور رو داشته که یه روز بتونه دوباره ببینش و ازش تشکر کنه اما آیا واقعا وقتی اون مرد رو میبینه اونو بخاطر میاره ؟؟؟


در این بین شخصیت های دیگه ای هم هستن مثل برادر بزرگ هی کیونگ ، جه کیونگ که شخصیت منفی داستانه . این آدم قرار بوده با هان یورا ، بازیگر معروفی که با چون سونگی مشکل داره ازدواج کنه ولی شبی که همه ی بازیگرا برای عروسی یه بازیگری که روی کشتی برگزار شده بود دعوت شدن ، هان یورا هم دعوت بود و همون شب توسط جه کیونگ به قتل میرسه . قبل از مرگش اون با چون سونگی کلی دعواش میشه اون افسردگی هم داشته . مردم بعد از مرگش قتلش رو خودکشی میدونن چون شواهد رو جه کیونگ طوری درست میکنه که این طور به نظر بیاد ولی این وسط مردم سونگی رو مقصر میدونن که یورا خودکشی میکنه ! اینطور میشه که تا مدتها سونگی رو ول میکنن و دیگه طرفدارش نمیشن . این ضربه ی بدی به سونگی میزنه و باعث میشه دو مین جون تصمیم بگیره که به سونگی کمک کنه و ... 


حالا یه کم راجع به موضوع داستان حرف بزنیم . سریال ، یه سریال فانتزی ، عاشقانه و در ژانر درامه که تخیلی و اکشن هم هست . یه سریال طنز و دیدنی که موضوع جذابی داره و بیننده رو تا اخرین لحظه پیگیر نگه میداره . تو از ستاره ها اومدی با داستان طنز و عاشقانه شروع و اخراش با اکشن و غمگین تموم میشه . البته پایانش خوب بود ولی اتفاقای غمگین هم زیاد داشته .
شاید تنها ایرادش زیادی کش دادنش باشه که البته من به شخصه این حرف رو راجع به این درام اصلا قبول ندارم ولی خب بعضیا همچین نظری دارن .
خوبی سریال، کنترل کردنش بر هویت داستان بوده . اون چنان تخیلی نمیشه که مردم فک کنن دارن هری پاتر میبینن .
بیننده به خوبی میتونه با کاراکترای داستان ارتباط برقرار کنه و با غمشون گریه کنه و با خنده هاشون بخنده .
موضوع اصلی داستان ، روند رسیدن دو مین جون و چون سونگی بهمه مخصوصا عاشق شدن دو مین جونه که خیلی طول میکشه . چون دو مین جون اولا باید بتونه توضیح بده که ادم فضاییه و باید بگه که تا سه ماه دیگه باید بره . دو مین جون در ظاهر نشون نمیده که عاشق سونگیه ( تا اواخر سریال ) ولی واقعا عاشق سونگیه ! از همون اولین باری که اونو میبینه .


سریال همچنین بخاطر بازی قوی بازیگرا عالی شده مخصوصا با بازی جون جینا در نقش چون سونگی که کاملا بی نقصه . کاملا نقش یه ادم طنز ، شیطون و عاشق رو بازی میکنه .
کیم سو هیون هم که مثل همیشه تو این سریال عالی کار میکنه .
در طول سریال دل ادم بیشتر از هرچیزی برای رابطه ی این دوتا میسوزه . برای اینکه سونگی با تمام وجود عاشق مین جونه و فک میکنه دو مین جون دوسش نداره .. در حالیکه دو مین جون هم سونگی رو دوس داره ولی نمیتونه نشونش بده .
یکی از کارای سخت سریال ، پایان بندی داستان بوده که من وقعا از قسمت های اول همش تو این فکر بودم نویسنده داستانو چه جوری میخواد تموم کنه ؟؟
که خوشبختانه پایانش ، خوب میشه .
یکی از چیزایی که بنظرم اعصاب خورد کن بود ، سِمی ، دوسته سونگی بود که اخرشم معلوم نشد دوست بود یا دشمن .



اینم عکس شخصیتا :


چون سونگی


دو مین جون


لی هی کیونگ


یو سِمی


لی جه کیونگ


مامان سونگی


بابای سونگی


یون جه ؛ داداش کوچیکه ی سونگی


یه مزاحمِ داستانی :|
کلا بی سر و ته بود این ._.


رفیق دو مین جون


مامان سِمی


هان یورا


نوجوونی های سونگی / دختری که 400 سال پیش دو مین جون دوسش داشت


پلیسِ داستان !



خب نوبت شماست !