14-03-2016، 17:15
(14-03-2016، 17:09)ÆҐÆŠĦ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.آری دارد بیاُ ببین :||
(14-03-2016، 17:05)✠ƑįcŧʝôɳąĽ▸ʛԋòst✠ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.پسر كو ندارد نشان از پدرD:
(14-03-2016، 17:00)ÆҐÆŠĦ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.ابتکاری بود واقعا حکیمانه که قبلا بدست من طراحی گشته بود (;
(14-03-2016، 16:56)✠ƑįcŧʝôɳąĽ▸ʛԋòst✠ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.اين طرز صحبت با من؟:|اين ارمان هاي دين؟:|
(14-03-2016، 16:48)ÆҐÆŠĦ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.ایزی را گِره کن بر کمَرَت اِی وِی≈" تا شوی رَستگار زِ عادتِ بی اختیار"≈ :||||
:|
:||
:|||
:||||
:|||
:||
:|
OMG:|
:|
بو مياد:٧
گوي:|
ولي پاسخي نشوي:|
عجب بیتی سرودَم برایت :||||
و اینکه خواهشمندم که اثرات بنده حقیر را با این شکل» :| «کپی نَنِما!
و اینگونه اعمالیست که فرار مغز ها را شکل میدهد
پاسخی حکیمانه بگوی تا نَشَوَم رُسوآی خُلقُ خوی
اينايي كه گفتيو تَرجمه كن اي پسرك خل:|
ابتكار خودم بود :|
نسكي:|
و تو را نصيحت همي كنم كه ازدياد اعتماد به نفس إنسان را همي نابود سازد:|
گر خواهي رسواي خلق نشوي به پ خ مراجعه كن:|
و سخنی دارم سوال بر انگیز..!
که امیر حسین هَمی رستگار گشتُ همی دارایِ فرزند شُد..!
و تو چرا همچنان آسُ پاس مانده ای?؟
اِی برادرِ بزرگ که جانم فدای تو قُربان مهربانیُ لُطفُ صفای تو
▲ با اندکی تَلخیص▲
همی میگفتم که راه رستگاری را در پیش بگیر ای دوست که نمیدانتمت خانه ی دوست کجـــــآست..؟
:|
:|
اري سوْالي بود داستان دار :|
آسو پاسي را ترجيح ميدهم به زندگي بد بختي خانواده كيفو دادا دعوا و فريادو غيره:|
جواب اين سوْال بسي محرمانه است بين منو دو دوست ديگر:|
خوش ندارم شخصي خداي ناكرده بيخيال:|
بندر بسي داراي هواي جاي خالي است:|
هوای بندر معلوم است که بَسی شدیداً بر تو ساخته است :|!
بهار بهار ندای ما V:
تو گَر از عَهدِ خُردیَّت یاد آمدی ،که آسُ پاس بودی در کنار من ، نکردی در این روز بر من جَفا ،که تو نَره غولیُ من پیر پِسر :|||
._.
جای من راهم در بندر پُر نـَما
یاد دارم که در اَیـام نوجوانی گُستاخُ احمق بودی ._. "