31-03-2016، 8:12
خیال همه را راحت کنم که حجاب به صورت چادر یک مساله اسلامی نیست، یک مساله سنتی است و خواهران ما که زیر این پوشش با انقلاب همگام شدند چادر را مظهری از مبارزه و واکنشی نسبت به بندگی مصرف و بیبند و باری زنان عروسکی دوران پهلوی شمردند. اما زنان نازپرورده آن دوران با دلارهای بیحساب حمایتگرانشان چون ولیشناس نبودند از این ولایت گریختند و ما ماندیم و این خوان یغما شده با عدهای آتشبیاران معرکه که میتوانند از کاهی کوهی بسازند و از اشارهای فریادی.
خواهران من بهتر از من میدانند که سرانداز و چادر بیشتر پوشش خاص زنان دربارهای یغمامنش و عیلام و اورارتو بوده است (رجوع کنید به مقاله آقای دکتر فرخ ملکزاده زیر عنوان نقوش زن در هنر هخامنش – مجله دانشکده ادبیات – دانشگاه تهران سال ۱۳۴۷) اگر خواهران سنتگرای ما میخواهند چادر به سر کنند خود دانند و آزادند. حداقل آزادی، آزادی انتخاب پوشش است. اما بدانند که در این راه مقلد زنان دربارهایی هستند که خود با نظیرش در افتادهاند و به «مشیت الهی» موفق گردیدهاند. خواهران من که تمام احترام و ستایشم نثار آنان باد، چرا که بیشترین شهید را آنها دادهاند، و ما به دنبال آنها بود که راه افتادیم، میتوانند به کمک طراحان لباس به پوششهای متنوعی دست یابند که الزاما سیاه نباشد، دست و پا گیر و مخل آزادی حرکات و فعالیتشان نشود، پارچه زیاد مصرف نکند، گران در نیاید، دستها آزاد باشد که بتواند بسازد و در نتیجه ذهن را به فعالیت وا دارد و ضمنا پوشیدگی شرعی و اسلامی را هم تضمین کند. کسی چه میداند؟ شاید این بار هم تمام زنان ایرانی سراسر کشور به دنبال شما آمدند. شرط اصلی آزادی انتخاب است.
اما چه مساله چادر و چه حجاب شرعی اسلامی که اینک برای زنان کارمند و پرستار و پزشک و مهندس و معلم و حقوقدان و کارگر و غیره مطرح شده است از مسایل فرعی و فقهی و ظاهری است، در حالیکه فعلا کوهی از مشکلات در برابر ما برپا ایستاده و سد راهمان است و طرح این مسائل با آن آب و تابی که از رادیو شنیدیم که حتی خواهران اقلیتهای مذهبی ما را هم در برگرفته بود و بعد کشدار کردنش به دست غرضورزان که: یا روسی یا تو سری، جز اینکه مشکلی بر مشکلاتمان بیفزاید و چند دستگیها و تشتتها را افزون کند حاصلی ندارد و بیندیشیم چه عاملی یا عواملی از این تشتت، از این انفکاک نیروها سود میبرد، از اینکه زنهای زحمتکش و سازنده را از نهضت جدا سازد، آنها را در مقابل مردان به جبههگیری وادارد، آنها را وادارد که احساس غبن و ستمدیدگی و شکست بنمایند، انها را وادارد که برادران و پسران و شوهران و پدران خود را از سازندگی انقلابی بازدارند...
ما هر وقت توانستیم این خانه ویران را آبادان سازیم، اقتصادش را سر و سامان بدهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهرهمند گردیدند میتوانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم. میتوانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانهای از پایبست مستحکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم.
درد زنها را میدانم، مساله بر سر این نیست که حجاب به سر بکنند یا نکنند. مساله در ترس از لچک به سر شدن است. مساله بر سر ترس از دور ماندن از مسئولیت عظیم است. مساله بر سر به غیراساسی چسبیدن و از اساس منفک شدن است. اما هر طور که باشد به هر جهت همه میدانند که تقوا در پوشیدگی ظاهری نیست، تقوا بایستی مرکوز ذهن و روح انسان چه زن و چه مرد باشد.
سیمین دانشور
خواهران من بهتر از من میدانند که سرانداز و چادر بیشتر پوشش خاص زنان دربارهای یغمامنش و عیلام و اورارتو بوده است (رجوع کنید به مقاله آقای دکتر فرخ ملکزاده زیر عنوان نقوش زن در هنر هخامنش – مجله دانشکده ادبیات – دانشگاه تهران سال ۱۳۴۷) اگر خواهران سنتگرای ما میخواهند چادر به سر کنند خود دانند و آزادند. حداقل آزادی، آزادی انتخاب پوشش است. اما بدانند که در این راه مقلد زنان دربارهایی هستند که خود با نظیرش در افتادهاند و به «مشیت الهی» موفق گردیدهاند. خواهران من که تمام احترام و ستایشم نثار آنان باد، چرا که بیشترین شهید را آنها دادهاند، و ما به دنبال آنها بود که راه افتادیم، میتوانند به کمک طراحان لباس به پوششهای متنوعی دست یابند که الزاما سیاه نباشد، دست و پا گیر و مخل آزادی حرکات و فعالیتشان نشود، پارچه زیاد مصرف نکند، گران در نیاید، دستها آزاد باشد که بتواند بسازد و در نتیجه ذهن را به فعالیت وا دارد و ضمنا پوشیدگی شرعی و اسلامی را هم تضمین کند. کسی چه میداند؟ شاید این بار هم تمام زنان ایرانی سراسر کشور به دنبال شما آمدند. شرط اصلی آزادی انتخاب است.
اما چه مساله چادر و چه حجاب شرعی اسلامی که اینک برای زنان کارمند و پرستار و پزشک و مهندس و معلم و حقوقدان و کارگر و غیره مطرح شده است از مسایل فرعی و فقهی و ظاهری است، در حالیکه فعلا کوهی از مشکلات در برابر ما برپا ایستاده و سد راهمان است و طرح این مسائل با آن آب و تابی که از رادیو شنیدیم که حتی خواهران اقلیتهای مذهبی ما را هم در برگرفته بود و بعد کشدار کردنش به دست غرضورزان که: یا روسی یا تو سری، جز اینکه مشکلی بر مشکلاتمان بیفزاید و چند دستگیها و تشتتها را افزون کند حاصلی ندارد و بیندیشیم چه عاملی یا عواملی از این تشتت، از این انفکاک نیروها سود میبرد، از اینکه زنهای زحمتکش و سازنده را از نهضت جدا سازد، آنها را در مقابل مردان به جبههگیری وادارد، آنها را وادارد که احساس غبن و ستمدیدگی و شکست بنمایند، انها را وادارد که برادران و پسران و شوهران و پدران خود را از سازندگی انقلابی بازدارند...
ما هر وقت توانستیم این خانه ویران را آبادان سازیم، اقتصادش را سر و سامان بدهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهرهمند گردیدند میتوانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم. میتوانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانهای از پایبست مستحکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم.
درد زنها را میدانم، مساله بر سر این نیست که حجاب به سر بکنند یا نکنند. مساله در ترس از لچک به سر شدن است. مساله بر سر ترس از دور ماندن از مسئولیت عظیم است. مساله بر سر به غیراساسی چسبیدن و از اساس منفک شدن است. اما هر طور که باشد به هر جهت همه میدانند که تقوا در پوشیدگی ظاهری نیست، تقوا بایستی مرکوز ذهن و روح انسان چه زن و چه مرد باشد.
سیمین دانشور