29-05-2016، 11:53
(آخرین ویرایش در این ارسال: 29-05-2016، 11:59، توسط mT_pOoM_taaK.)
تو اتاقم تنها نشسته بودم
پسر کوچيکه عموم ه از م ده سال کوچیکتره اومد تو اتاق گفتم نميشه در بزني
بهم ميگه اين بچه بازي ها چيه اين کارا دخترونس تازشم مگه چيزي بين ماست که نبايد بدونم
فک و فاميله ديگه?
ی روز داداشم اومد خونه گفت رفتم فرم اهدا عضو پر کنم اما شانس فرم ها تموم شده بود .
حالا سخنان گوهر بار مامانم: تو غلط کردی میری فرم پر میکنی ، گور به گور بری ، الهی جون مرگ شی که میری از این فرم ها پر میکنی منو عذاب میدی ،
داداشم:[
من:|
سازمان اهدا عضو که دیگه دیدن نداره!
اعضای عزیز فلش خور :/
پسر کوچيکه عموم ه از م ده سال کوچیکتره اومد تو اتاق گفتم نميشه در بزني
بهم ميگه اين بچه بازي ها چيه اين کارا دخترونس تازشم مگه چيزي بين ماست که نبايد بدونم
فک و فاميله ديگه?
ی روز داداشم اومد خونه گفت رفتم فرم اهدا عضو پر کنم اما شانس فرم ها تموم شده بود .
حالا سخنان گوهر بار مامانم: تو غلط کردی میری فرم پر میکنی ، گور به گور بری ، الهی جون مرگ شی که میری از این فرم ها پر میکنی منو عذاب میدی ،
داداشم:[
من:|
سازمان اهدا عضو که دیگه دیدن نداره!
اعضای عزیز فلش خور :/