05-06-2016، 15:42
اومممم سوتی که زیاد دادم
یه بارم استادمون عینکشو جا گذاشته بود منم عینکه رو گذاشتم رو چشمم خلاصه داشتم اداشو در میوردم که صدا سرفه بچها بلند شد
منم همچنان مث علیلا کمرمو خم کرده بودمو پامو رو زمین میکشیدم که یه دست رو شونم نشست برگشتم سمتش یعنیااااااااااااااااااااااااا خون تو رگام یخ بست قشنگ بهم گفت کلاسای من از دم اخراجی...
یه بارم استادمون عینکشو جا گذاشته بود منم عینکه رو گذاشتم رو چشمم خلاصه داشتم اداشو در میوردم که صدا سرفه بچها بلند شد
منم همچنان مث علیلا کمرمو خم کرده بودمو پامو رو زمین میکشیدم که یه دست رو شونم نشست برگشتم سمتش یعنیااااااااااااااااااااااااا خون تو رگام یخ بست قشنگ بهم گفت کلاسای من از دم اخراجی...