« گــفـتـگوی آزاد » نسخه 293

[Apathetic]

ملیکا :
من نمیدونم تینا چرا اینجوری شده ._. اصن درک نمیکنم !
من خب خودم قبل از کره امریکایی دیده بودم . مرلین ، گریم ، هیروز ، بریکینگ بد و ...
ولی حس تینا رو نداشتم موقع مقایسه کردنشون .
هم کره خوبه هم امریکا بنظرم . من هیچوقت از کره پشیمون نمیشم مطمئنم .

چرا دق مرگ ؟
من قسمت 6 دق مرگم کرد .. مرگ دامبلدور >.< اون زمان نمیدونستم اسنیپ بی گناهه بعد چون اسنیپو خیلی دوس داشتم واقعا داشتم از درون نابود میشدم ..
البته من از دامبلدور متنفر بودما ولی چون هری بی یاور شد دلم سوخت ._.
یادگاران مرگ 2 منو که نابود کرد اصن .. مرگ اسنیپ ! فرد ! و پایان خوب و در عین حال غمگینش .. سکانس اخر که تکرار عینی سنگ جادو بود وقتی میرن هاگوارتز .. اصن انقدر گریه کردم

دامبلدور بهتر مرد از ریشاش خوشم نمیومد :|
یادگاران مرگ زمانی ک چوب خفنه افتاد دست تام ریدر فیلم تموم شد .. خماری کامل گذاشت منو ..
هابیت 2 هم همینطور بود .. اژدها به شهر حمله کرد فیلم تموم شد -_-

آها ..
من سره اون صحنه حس خاصی نداشتم نمیدونم چرا !
ولی بعدها که دوباره دیدمش با اینکه پایانو میدونستم ولی نکران شدم .
ولدمورت هم انصاف نبود بمیره !
موقع مرگش اشک توی چشماش بود ._.