زیاد جوش نزن کم کم میان
منم الان حضور ذهن ندارم ان شا ا... بعدا میزارم
یه روز یه دختره بوده معلول ذهنی بوده
بعد مادرش برای اینکه آبروشون نره بهش میگه وقتی رفتی تو کوچه هرچی بهت گفتن بگو بله
اونم میره تو کوچه پسرا ازش میپرسن کتک میخوای ؟
میگه:بله
میگیرن حسابی میزننش بعد روز بعد مادرش میگه هر چی بهت گفتند بگو نه
می ره تو کوچه پسرا میگن کتکای دیروز بستت بود
میگه:نه
بعد دوباره میزننش
ببخشید زیاد باحال نبود
ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است
شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره
پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
اااااااااا
منم الان حضور ذهن ندارم ان شا ا... بعدا میزارم
یه روز یه دختره بوده معلول ذهنی بوده
بعد مادرش برای اینکه آبروشون نره بهش میگه وقتی رفتی تو کوچه هرچی بهت گفتن بگو بله
اونم میره تو کوچه پسرا ازش میپرسن کتک میخوای ؟
میگه:بله
میگیرن حسابی میزننش بعد روز بعد مادرش میگه هر چی بهت گفتند بگو نه
می ره تو کوچه پسرا میگن کتکای دیروز بستت بود
میگه:نه
بعد دوباره میزننش
ببخشید زیاد باحال نبود
ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است
شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره
پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
اااااااااا