ஜ۩۩ஜ.ChAtRo0m V£r$!0N 304( riyasat jomhori)ஜ۩۩ஜ

[ⓢⓘⓛⓔⓝⓒⓔ]

.
بخدا جدی گفتم دوتام نوشتم یکی واسه خانواده م یکیم برا اون دادمش مائده بدش بهش
بالاخره روزگار دیگ اومدیمو درنیومدم:/

حالا هر چی -___-
همه چی دست خداس
تو حق نداری با فکر کردن به این دِپ بشی -__-

کسی اینارو میگه ک از شرایط زندگیم بیخبر بااشه
ن تو ک وضعمو میدونی:/
بیخیال فاز افسردگیو وللش هرچی شد بدرک یا میمونم یا میرم
میگماااا الی شااام چی بپزم مامانم اینا شاام میخوان ازم:////

بازم هر چی خدا بخواد بیخیال (:
یه چیزی درست کن با حداقل بو ._.
حداقل تا افطار خودت به فنا نری

چی بلدی ._.
آسون باشه

شاانس منه بدبخت از صب دارم جون میکنم مامانم ک حال نداره
آبجیمم ک روزه بوده و دانشگاه بدبختیه اصن
نمیدونم دستور از بالا اومده مرغ:///
بلدم کم و بیش همه رو

خسته نباشی همزاد .___.
برعکس من که یه هفتس از جام تکون نخوردم تو حسابی کار کردیا .___.
برو مرغ بذار نگو مرغ چیست ._.\

---

الهه خواهرم موتور سواری بلدی؟

یس ._.

---

ای غریبه کیه از من چی میخواد؟؟ :|
اون به من یا من ب اون خیره شدم ؟؟ :|

کی مزاحمت شده بابا  -___-

هیچی بابا .. :| خود درگیری پیدا کردم :| با خودم بودم :|
واقعا حال قران خوندنو ندارم همزمان دارم چتای شما و درسو با هم میخونم :|

منم حالِ هیچی خوندنو ندارم :||
به خودم رفتی
من چتارو میخونم و به درسا نگا میکنم .____.