یکسی تعریف میکرد که ولی من به جن اعتقاد ندارم اون تعریف می کرد تو خونه تنهایی بود که رفت تو اتاقش دید یه چند تا جن هستن که لباس سفید شبیه برف پوشیدند که دارن ساز و طبل میزدن و چند تاشونم میرقصیدن به نظر می اومد عروسیشون باشه و کلا می خواستم بگم هر غیر ممکنی شاید ممکن بشه
یه چیز چرت گفتم فقط می خواستم منظورمو بگم این داستان شاید واقعی باشه یا شاید اون فرد خرافاتی باشه من چمیدونم :306:
یه چیز چرت گفتم فقط می خواستم منظورمو بگم این داستان شاید واقعی باشه یا شاید اون فرد خرافاتی باشه من چمیدونم :306: