در خلوت من نگاه سبزت جاریست این قسمت بی تو بودنم اجباریست افسوس نمیشود کنارت باشم بی تو هر ثانیه و لحظه ی من تکراریست
چندیست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم به راهت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام!
پسرك پريد لبهي جوي آب و سعي كرد تعادلش را حفظ كند و شروع كرد به راهرفتن. دخترك اما لبهي ديگر جوي آب را انتخاب كرد؛ دوست نداشت پشت سر پسر باشد. فكر كرد اينجوري هميشه كنار هم هستند.سرش را كه بلند كرد، انتهاي جوي آب در آن خيابان طويل درست پيدا نبود اما، يك چيز كاملاً مشخص بود؛ آنها موازي همديگر ميرفتند، با فاصله يك جوي آب از هم. رسيدني در كار نبود، حتي تا قيامت!
بسترم صدف خالی یک تنهایی است
و تو
چون مروارید گردن آویز کسان دگری
هیچ آرزوی محالی همیشه محال نیست !
آرزو كن بی قفس بی آن كه به فكر وسعت آسمان باشی !
آرزو كن بی آن كه هراس توفان به دل راه دهی !
پروار كن و بگذار آرزوهایت به پرواز حقیقت بپیوندد !
تو خلبان ماهری هستی آرزو كن !!!!!!!!!!!
چندیست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم به راهت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام!
پسرك پريد لبهي جوي آب و سعي كرد تعادلش را حفظ كند و شروع كرد به راهرفتن. دخترك اما لبهي ديگر جوي آب را انتخاب كرد؛ دوست نداشت پشت سر پسر باشد. فكر كرد اينجوري هميشه كنار هم هستند.سرش را كه بلند كرد، انتهاي جوي آب در آن خيابان طويل درست پيدا نبود اما، يك چيز كاملاً مشخص بود؛ آنها موازي همديگر ميرفتند، با فاصله يك جوي آب از هم. رسيدني در كار نبود، حتي تا قيامت!
بسترم صدف خالی یک تنهایی است
و تو
چون مروارید گردن آویز کسان دگری
هیچ آرزوی محالی همیشه محال نیست !
آرزو كن بی قفس بی آن كه به فكر وسعت آسمان باشی !
آرزو كن بی آن كه هراس توفان به دل راه دهی !
پروار كن و بگذار آرزوهایت به پرواز حقیقت بپیوندد !
تو خلبان ماهری هستی آرزو كن !!!!!!!!!!!