11-06-2018، 20:48
چند سال دیگر دلت میلرزد
برای منی که دیگر تورا در گوشه ترین جای قلبم
هرشب میبوسم تا کنار بگذارمت
دلت تنگ میشود
برای منی که حرفهایت را از لبهایت نه از چشمهایت میخواندم
دلت تنگ میشود
برای لعنتی ترین دختری که
دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت
به خداوندی خدا سوگند
دلت برای همه ی دیوانه بازیهایم تنگ میشود
برای صدایم
برای آغوشم
برای نگاهم
حتی برای گریه هام
قسم
قسم به همه ی سیب هایی که در خیالم برایم چیدی
دلت تنگ میشود
آن روز روبه روی آیینه بایست
و ایستاده برای غرورت کف بزن
*****
حرف بزن
صدایت را دوست دارم
بگو...
فقط بگو
چه فرق دارد
از من
از تو
از باران
در آغوشم بگیر
و در گوشم
از ماندن بگو
از دوستت دارم هایی بگو
که از شنیدنش دلم بریزد!!!
گونه های خجالتی ام رنگ بگیرد
از دلبری چشمهایت بگو
که چگونه دلم را هوایی کرده
از هرچه خودت میخواهی
از خودت بگو
چه فرق دارد از چه
فقط بگو
حرف بزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم
*****
من از میان تمام کتابها
آن که شبیه تو بود برگزیدم
و از دل تمام صفحات
آن که عطر دست های تو داشت انتخاب کردم
و از تمام صفحه ها
برگی که به لطافت تو بود دیدم
و از این برگ
خطی که طعم تورا داشت خواندم
اینک دوستت دارم
دوستت دارم...
و دوستت دارم را مدام تکرار میکنم
که در تو خلاصه میشود
ای عصاره ی تمام شعر های نگفته
تو نیز لب به این تکرار رویا گونه بگشا
تا خدا به گلهای رازقی باغچه اش بگوید
از تو یاد بگیرند عطر افشانی را
[/align]
برای منی که دیگر تورا در گوشه ترین جای قلبم
هرشب میبوسم تا کنار بگذارمت
دلت تنگ میشود
برای منی که حرفهایت را از لبهایت نه از چشمهایت میخواندم
دلت تنگ میشود
برای لعنتی ترین دختری که
دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت
به خداوندی خدا سوگند
دلت برای همه ی دیوانه بازیهایم تنگ میشود
برای صدایم
برای آغوشم
برای نگاهم
حتی برای گریه هام
قسم
قسم به همه ی سیب هایی که در خیالم برایم چیدی
دلت تنگ میشود
آن روز روبه روی آیینه بایست
و ایستاده برای غرورت کف بزن
*****
حرف بزن
صدایت را دوست دارم
بگو...
فقط بگو
چه فرق دارد
از من
از تو
از باران
در آغوشم بگیر
و در گوشم
از ماندن بگو
از دوستت دارم هایی بگو
که از شنیدنش دلم بریزد!!!
گونه های خجالتی ام رنگ بگیرد
از دلبری چشمهایت بگو
که چگونه دلم را هوایی کرده
از هرچه خودت میخواهی
از خودت بگو
چه فرق دارد از چه
فقط بگو
حرف بزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم
*****
من از میان تمام کتابها
آن که شبیه تو بود برگزیدم
و از دل تمام صفحات
آن که عطر دست های تو داشت انتخاب کردم
و از تمام صفحه ها
برگی که به لطافت تو بود دیدم
و از این برگ
خطی که طعم تورا داشت خواندم
اینک دوستت دارم
دوستت دارم...
و دوستت دارم را مدام تکرار میکنم
که در تو خلاصه میشود
ای عصاره ی تمام شعر های نگفته
تو نیز لب به این تکرار رویا گونه بگشا
تا خدا به گلهای رازقی باغچه اش بگوید
از تو یاد بگیرند عطر افشانی را