حلالم کن اگر دوری اگر دورم ، اگر با گریه می خندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که می دونی نمی تونم ، که می دونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری .
نگو عادت کنم بی تو که می دونی نمی تونم ، که می دونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری .