- گفت و گو آزاد نسخه ۳۲۴

[Đęąđ.ğïřł]

ن بابا پسر بودن یکیشون ابرو برداشته بود یکی دیگشونم موهاش شبیه دخترا بودم ..اصلا ی جوری راه میرفتن مث دخترا:/
اره دخترا هم لباس پسرونه میپوشن من خیلی دوس(;
اتفاقا لباس خوشگلی هم انتخاب کردن...صاب مغازه هم ب شاگردش میگف بزا خانوما کارشون تموم بشه بعد اینا رو بفرس طرف اتاق پروفا:/

ببین شاید کلن عشق این تیپ بودن نه دوجنسه
یه عکس دیدم یه اکیپ پسر کفش پاشنه بلند پوشیده بودن و ارایش و دامن و این چیزا

منم نمیگم دو جنسن ک خاعرم:/
خو اونا ک مسخره بازین...الان میدونی ک دخترا شدن جا پسرا پسرا شدن جا دخترا
فقط یکم مشکوک بود یکیشون لباس میگرف واسه پروف نظر اون یکی هم میپرسید اصلا رفتاراشون عجیب بود فکرم رف ی جاهایی:/ بیخیال صلوات بفرسD:

لعنتی امروز خیلی منحرف شدیا برم نماز وحشت بخونم

خو ب من چ ی کارایی میکنن ادم منحرف میشه ایش:/ البته زیاد نگاشون نکردما مامانم تمام حواسش ب من بودD: بهشون میگفتم ابجیام هی میگفتم ابجیامو نگا کنین چ خوش سلیقه هم هستنD:

---

بعد بگین من منحرفم

مدال طلا واسه زهراس دارم کاپ قهرمانیم وایش اماده میکنم

اگه دیگه حرف زدم من

مامانتم میدونه منحرفی خخخ
+
حرف بزن عشقم خخ

---

شقی زیر ابی میریا
+
خخخ...من فعلا

چرااخو؟
ب6 سلامت