گفتگوی آزاد نسخه 326

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

 

بیرون هم میرین سینه زنی؟
ما ی بار دعوا داشتیم با پسرا._.

آره بابا ..

نه تو اون مسائل بچه های خوبین کاری ندارن طبلم میتونی بگیری ازشون من یبار طبلو گرفتم تا یه چوبک زدم بهش ذوق مرگ شدم دیگه نتونستم ادامه بدم فقط میخندیدم .
البته تو دسته نبود فعلاً جمع نشده بودن

ما هم(;
خخ ایول!... ما ت هیئت بودیم ت حال و هوا خودم بودم ی پسره اومد کنارم ی دونه طبل زد دومتر پریدم هوا عمدا زد فقط میخندید دوس داشتم با همون طبل بزنم تو سرش ایش:/
ما هم بچهای بدی نیستن._. چن نفرشون اینجورین ...هممون دعوا نگیرفتیم یکی از بچه هامون خیلی جوشیه یعنی میگه جلو پسر جماعت نباید کم اوردD: پسرا مطلک انداختن اینا دیگه هر چی ما جلوشو میگرفتیم بازم حرف میزد..البته ی حرفایی میزد من میگفتم قبلا تمرین کرده خوب حرفا زد یعنی عالیD: فرداش همون پسره جلو ایستگاه صلواتی پذیرایی میکرد خخ

از اون نظر ؟ تیکه اینا ؟ نه راستش جو ما کلاً فرق میکنه میگم چون ۱۵ ساله دیگه همه همونجاییم .. از بچگی . خانواده هامون همه همو میشناسن اصلاً کسی تیکه نمیندازه بچه های باشخصیتین .

اوهوم ما هم از بچگی هستیم (; چن نفر از هیئتمون دیگه الان ازدواج کردن:/ امسال باید جایگزین بیاریم...
ما ی چن نفر پسرا بودن ک تیکه مینداختن از اون سال ک این قضیه پیش اومد دیگه خبری نیس حتی خوش اخلاقم شدنD: خسته نباشید میگن یا چیزی کم باشه واسمون میارن(: