ضدحال یعنی بایه دخترتواینترنت قراربذاری بری حلقه ازدواج بخری پسرازآب دربیاد
ضدحال یعنی تارسیدی ناهارخوری وقت ناهارتموم بشه(برام اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی بشینی توهواپیماتیکاف که کردی بفهمی تولیدسال1963بوده یعنی40سال پیش(اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی جای حساس سریال خاطرات یک خون آشام برقابپره
ضدحال یعنی نیم ساعت یه پست جدیدروتایپ کنی وستش شارژلپ تاپ تموم بشه(اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی برقابره چراغ اضطراری شارژنداشته باشه شمع هم نداشته باشی
ضدحال یعنی تارسیدی ناهارخوری وقت ناهارتموم بشه(برام اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی بشینی توهواپیماتیکاف که کردی بفهمی تولیدسال1963بوده یعنی40سال پیش(اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی جای حساس سریال خاطرات یک خون آشام برقابپره
ضدحال یعنی نیم ساعت یه پست جدیدروتایپ کنی وستش شارژلپ تاپ تموم بشه(اتفاق افتاده)
ضدحال یعنی برقابره چراغ اضطراری شارژنداشته باشه شمع هم نداشته باشی