امروز توی زبان فارسی "ندا" و "صدا" رو برعکس بکار می بریم. در حالی که ندا به معنی آوا و صوت حقیقی و صدا به معنای پژواک و انعکاس است، امروز ما صدا رو به معنای آوا و صوت واقعی، و ندا رو به معنی پژواک و انعکاس صدا بکار می بریم. اما شعرای گذشته ما تفاوت معنایی این رو خوب می دانستند.
مثلا وقتی حافظ می گوید:
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
دقیقا ندا را در معنای صوت و صدا را در معنای پژواک بکار می برد. و تفاوت معنایی آنها را می داند.
یا مولانا وقتی میگوید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
دقیقا صدا را چیزی برآمده از ندا و پژواک و انعکاس آن می داند.
خب این هم یک نکته ادبیاتی. امیداورم خوشتان آمده باشد.
مثلا وقتی حافظ می گوید:
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
دقیقا ندا را در معنای صوت و صدا را در معنای پژواک بکار می برد. و تفاوت معنایی آنها را می داند.
یا مولانا وقتی میگوید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
دقیقا صدا را چیزی برآمده از ندا و پژواک و انعکاس آن می داند.
خب این هم یک نکته ادبیاتی. امیداورم خوشتان آمده باشد.