06-10-2018، 16:24

رابرت عروسک یا «رابرت، عروسک نفرینشده» عروسکی است که زمانی یک نقاش و نویسنده آمریکایی به نام رابرت یوجین اتو اهل جزیره کی وست فلوریدا صاحب آن بود.
به باور برخی این عروسک که شبیه ملوانان امریکایی اوایل قرن بیستم ساخته شده «توسط نیروهای پلید ماوراالطبیعه تسخیر شده بود.»
مدعاها
رابرت این عروسک را در سال ۱۹۰۶ از یک خدمتکار باهامایی که خود را شعبدهباز جادوی سیاه میدانست به عنوان هدیه گرفت.
اما پس از چندی خانواده یوجین مدعی مشاهده موارد عجیبی در مورد این عروسک شدند. پدر و مادر رابرت میگفتند بعضی وقتها که رابرت هنگام بازی با عروسکش حرف میزد، عروسک جواب او را میداد! در ابتدا تصور میکردند که این خود رابرت است که صدای خود را تغییر میدهد، اما اینگونه نبود و عروسک حرف میزد.
پس از آن شاهد موارد عجیبتری شدند که همسایهها قسم میخوردند هنگامی که کسی خانه نبوده عروسک را بارها دیدهاند که پشت پنجرههای اتاق ایستاده است. بعدها خود خانواده یوجین چندین بار صدای خندههایی مرموز را از عروسک شنیدند و همچنین در لحظاتی بسیار کوتاه شاهد بودند عروسک در خانه راه میرفته.
در یکی از شبها پدر و مادر رابرت صدای جیغ او را میشنوند و به سرعت به اتاقش میروند، در حالی که مبلمان اتاق به هم ریخته و رابرت از ترس صورتش برانگیخته بود، از او میپرسند چه اتفاقی افتاد، رابرت پاسخ میدهد: کار عروسکم بود. پس از آن میهمانهای خانوادهٔ یوجین قسم میخوردند احساسات چهره و چشمان این عروسک تغییر میکرده.
رابرت در سال ۱۹۷۴ در گذشت اما عروسک او در زیرزمین خانه ماند و خانه مجدداً به خانواده دیگری که یک دختر ۱۰ ساله داشتند فروخته شد. چندی نگذشت که دخترک شبها با جیغ و فریاد بیدار میشد و مدعی بود که عروسکی در خانه به دنبال اوست و گفته قصد کشتنش را دارد. این زن حتی هنوز در مصاحبههای خود میگوید هنوز باور دارم که این عروسک به دنبال من است. در اکتبر همان سال عروسک به موزه قدیمی اداره پست و خانه آداب و رسوم (کی غرب، فلوریدا) فرستاده شد. که کارمندان موزه هم پس از آن ادعاهای عجیبی در مورد این عروسک کردهاند. این عروسک بعدها به نام خود رابرت معروف شد.
امروزه عروسک رابرت در این موزه در یک کمد شیشهای نگهداری میشود که کنار آن نوشته شده "به هیچ وجه لمس نشود" و در حالی که عکسبرداری در موزه برای عموم آزاد است: تابلوی دیگری در کنار این عروسک است که نوشته شده: "هشدار، طبق باور قدیمی ابتدا قبل از عکاسی باید مودبانه از عروسک اجازه گرفته شود، اگر سرش را تکان داد اکیداً عکس نگیرید، عواقب بدی دارد."

یه عکاس وقتی خواست دوربین عکاسی شو تست کنه با این تصویر رو به رو شد !!!
| پیشگوئی مرگ:ریاضیدان ایتالیایی "جرلامو کاردانو" که به پیشگویی شهرت داشت، روز مرگ خود را پیشبینی کرد. اما درآن تاریخ نمرد، او به ناچار خودکشی کرد تا پیشگویش درست از آب درآید!
✗«کلبه وحشت در ایران»!!✗
روستایی در نزدیکی بندر انزلی به اسم(هفت
دغنان)
که شامل 2قسمت میباشد:
در قسمت غرب
جنگلی بسیار زیبا و فوق العاده که واقعا محشره.
ولی برای تاریکی شب اصلا جای مناسبی نیست.
جنگلی که تو شب به گفته شاهدان عینی
سرو صداهای زیادی داره
و در قسمت شرقی روستا
که به محض ورود متوجه میشید که تنفس مقداری سخت میشه و هوا سنگین میشه.
حالا چرا؟؟؟؟؟؟
در قسمت بیرونی این روستا
خونه متروکه ای وجود داره که میگن
هر کس 1 شب رو تا صبح توش طاقت بیاره
ارواح،اون شخص رو ثروتمند میکنن.
مردم اونجا جرات نزدیک شدن به این محل رو ندارند.
اولین بار درسال1365یعنی29 سال پیش
4 پسر دانشجو سعی میکنن شهامتشون رو محک بزنن ویک شب اونجا بمونن
2نفر همون سر شب فرار میکنن
واما 2نفر دیگه
1نفر دیوانه شد ودیگری سکته کرد و در جا مرد.
البته 2نفری که فرار کردن هم حال خوشی ندارن
با این مرگ و با این داستان تلخ
درب اون خونه پلمپ شد
ولی این پایان ماجرا نبود...
4سال بعد
این بار 3 دختر دانشجو
که سعی داشتن به بقیه ثابت کنن از هیچ چیز نمی ترسن
تصمیم گرفتن از پشت خونه
و مخفیانه وارد خونه بشن
که این بار هم حادثه ای وحشتناک در انتظار بود
2روز بعد دختری رو در300 متری اون خونه توی جنگل پیدا میکنن
که داخل درختی پنهان شده بود و از ترس میلرزید و با انگشت خونرو نشون میداد
پلمب شکسته شد
و در کمال تاثر جسد 2 دختر بیچاره پیدا شد
و علت مرگ هر دو سکته ومرگ آنی بود
چشمان هر 2 باز و به یک نقطه خیره شده بود
ودختر سوم که زنده مانده بود
4 روز بعد خودکشی کرد
تا این قصه تلخ
پایان تلخ تری داشته باشد
بعد از این ماجرا
اطراف اون خونه تخلیه
وتوسط پلیس اونهم از راه دور بشدت کنترل میشه
و هیچ کس حق نزدیک شدن به این خونه رو نداره!