(06-10-2018، 21:43)₉ ŞÂĤÂÑƊ ⁷ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همین الان فصل یکش رو تموم کردم :| .. اولش شروع خوبی داشت ولی هرچی که گذشت یکنواخت شد و کسل کننده ): ولی قسمت آخرش رو دوس داشتم
نقل قول: می خواستم ازشان بپرسم شما به عنوان مخاطب این سریال فکر میکنید این سریال چه تاثیری روی معضل خودکشی در یک جامعه می تواند داشته باشد؟ یعنی فکر می کنید که این سریال می تواند با نقد رفتارهای افراد جامعه در قبال یکدیگر به کاهش پدیده خودکشی بین افراد رنجور و آسیب پذیر اجتماع کمکی بکند، یا نه بالعکس می تواند باعث سوق دادن این گونه افراد به خودکشی بشود؟
بنظرم با قرهنگ ما خیلی تفاوت داشت .. تو مدارس ما احتمال اینکه دانش آموز بخاطر گشنگی و تشنگی بمیره احتمالش بیشتر از اینه که تصمیم به خودکشی بگیره :|
من خودم قبل دیدن سریال واقعا بعید میدونستم روزی به فکر خودکشی بیفتم و فکر میکردم که افرادی که همچین کاری میکنن خیلی افراد ضعیفی هستن ولی با دیدن این سریال یه ذره به فکر فرو رفتم حداقل میتونم یه ذره این کار رو منطقی بدونم ... و در آخر تنهایی آدمو دیوونه میکنه شاید هانا اگه یه دوست داشت خیلی راحت تر با مشکلات برخورد میکرد
والدین یک دختری از عوامل این فیلم پارسال شکایت کرده بودند که دختر ما تحت تاثیر دیدن این سریال خودکشی کرده. حرف این ها این بود که دختر ما افسردگی داشت و بعد انتشار این سریال خودکشی کرد پس لابد تحت تاثیر این سریال بوده. ولی خب این یک انتخابه. این طوری می شه خیلی از آثار ادبی دنیا رو باعث خیلی چیزها دونست. این طوری کلا باید در ادبیات و نوشتن و فکر کردن رو گل گرفت. اگر یک اثری توی یک مورد استثنا تاثیر سو داشته باشه ای بسا روی هزاران نفر تاثیر مثبت بزاره.
...
من سریال رو ندیدم اما یک نکته ای که هست آدم هایی مثل هانا که به کلی داغون و شکسته می شن در حالت معمول دو نوع انتخاب دارن: یا خیلی دنیا و آدم ها و اتفاقاتش رو جدی بگیرن؛ یا اینکه روی دنده بی خیالی بزنن.
ادبیات اگزیستانسیالیستی قرن بیستم به نوعی شخصیت هایی رو نمایش می ده که با زدن روی دنده بی خیالی از عذابی که ممکنه باعث بشه هر آدمی دست به خودکشی بزنه خودشون رو رها می کنن. آدم هایی که به اصطلاح امروز بهشون "پوچگرا" می گن و توی تاریخ ادبیات خودمون هم خیام و حافظ نمونه هاش بودن. کسایی سعی می کردن با پناه بردن به خوشی های زودگذر و به دنده بی خیالی زدن و هنر و خلق یک دنیای ذهنی هنری تاریکی های دنیا و حقیقت های تلخش رو ولو به طور موقت تاب بیارن.
روزگاری که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است