- محسن چاوشی تازگی ها دارد مثل چند سال پیش من می نویسد. شاید یک دفتر 50 برگی از این نوشته ها را 6 سال پیش کامل آتش زدم. می دانم و با احتمال زیاد حدس می زنم محسن هم به زودی یاد می گیرد که مثل حافظ تنها حدیث از «مطرب و می» بگوید و این رجموره های تراژیک را بگذارد در درونش در عمیق ترین لایه های وجودش برای همیشه بمیرد. می دانم...محسن به زودی یاد می گیرد...همان طور که خیلی زود به واهی بودن "امیر بی گزند" پی برد
- دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://www.instagram.com/p/BqK-j12F-gW/
- اندک نفسی دارم !
جواب نمیدهی ام ؟سلام باران جان!
علیک نمیدهی ام؟ بنده جواب شده ام !
جواب بِدِه اَم یکبار !
“ثواب کن ثواب”
تکّه ی گوشتی ام در مانده و وا مانده که از جنازه خود جدا جدا شده ام .
محض رضای خدا نهار را فِی الفور بیا به سرعت باد بیا زود بیا تا که نگندیده ام.
راضی به رضای تو و راضی به ذغال توام!
ساز کن آتش را ، باد بِزن بردار !
هر وقت که میخواهی ! به روی دستانت “ کباب کن کباب”
من پای ندارم تا رفتن به هوای تو
اندک نفسی دارم، خونابه گلویی که هر وقت تو میخواهی !
آماده ی ایثار است!
ذبحم بکن ای باران ! با خنجر بارانت
بشکاف نهادم را بشکاف گلویم را
در شرع نمیگنجد بی آب بریدن سر ، آبم بده و حالا !
حالا که تو می بّری ..
“حلال کن حلال”
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری !
قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”
بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم
سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!
“شراب کن شراب”
دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردم
قسم به جان کسی که دوستش داری
ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد
مرا به معجزه ات !
“کتاب کن کتاب”
نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم
فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!
اصلا بیا هر چه فحش بلدی به من
“نثار کن نثار “
که میپرستی را ؟ چه میپرستی را؟
من که جواب شده ام! و سخت بیمارم تو نیز نه می آیی نه جواب میدهی ام !!
مگر چه میشودت ؟! بیا به بالینم نگیر جانم را و در سکوت مطلقمان!
تو نیز بی پروا در احتضار مرا “جواب کن جواب”
چگونه بیاورمت ؟
چگونه می آیی ؟
هر چه بلد بودم ، بکار میبستم
چگونه بی وقفه به خاک سرد زدی ام ؟
و بعد مرگ تنم اگر که یک روزی
به فاتحه ام رفتی سلام مرا برسان
به خانه پدری وسعی کن که مرا
خوب به یاد آری!
و یاد مرا با خود
“خاک بکن خاک”
واقعا جز امثال من کی می تواند بفهمد که چه اتفاقی دارد برای محسن می افتد؟ توجه کنید:
او در آلبوم "امیر بی گزند" می خواند:
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
و حالا در آلبوم "ابراهیم" می خواند:
چنان بُکُش که پس از مُردن
هزار بار بمیرم من...
عععی عَی عَی عَی! اعتراف کن که کی را کُشتی که می خواهی کشته شوی! اعتراف کن مرد!