12-02-2019، 7:33
عين جکوزی تو ميگرفتی دستت هرمس
منم کفش و کمر و کلام سبز و قرمز هر روز ميديدَم 7 صبح و باهات
تنت نرم و رنگ شکلات نمی کردمت از بدنم جدا
تن تو بود گرم تر از سونا برگا همه ریختن ولی شاخه هست
منم کفش و کمر و کلام سبز و قرمز هر روز ميديدَم 7 صبح و باهات
تنت نرم و رنگ شکلات نمی کردمت از بدنم جدا
تن تو بود گرم تر از سونا برگا همه ریختن ولی شاخه هست