خواست و ارادۀ جاودان ساختن هم به دو تفسیر نیاز دارد:
از طرفی این خواست می تواند ناشی از عشق و سپاس باشد (در این صورت هنری که از آن زاده می شود همیشه هنر تمجید و به عرش اعلی بردن است، چنان که روبنس ستایشگری شورانگیز می شود، حافظ رندی باوقار و گوته روشن بین و خیرخواه. این هنر بر هر چیزی نوری می تاباند و هر چیز کوچک خود را در هاله ای از نور قرار می دهد.)
اما از طرف دیگر این خواست می تواند تمنای مردی درمانده باشد که به شدن رنج می کشد و با شکنجه های بی رحمانه دست به گریبان است و می خواهد مهر طبیعت آزردۀ خویش را به هر آنچه که شخضی و خاص اوست به صورت قانونی عام و گریزناپذیر بزند: مردی که در حقیقت با ثبت و ضبط تصویر خود و تصویر عذاب خود با سوزاندن هر چیز انتقام می گیرد. این شکل آخر نیاز به جاودان ساختن، همان بدبینیِ رمانتیک در رساترین شکل خود است، خواه به صورت فلسفۀ اراده، با شوپنهاور ظاهر شود یا نزد واگنر به صورت موسیقی متجلی گردد. این همان بدبینیِ رمانتیک، آخرین واقعۀ بزرگ در تاریخ مقدرات بشر است.
فریدریش نیچه، دانش طربناک، کتاب پنجم، پاره 370
از طرفی این خواست می تواند ناشی از عشق و سپاس باشد (در این صورت هنری که از آن زاده می شود همیشه هنر تمجید و به عرش اعلی بردن است، چنان که روبنس ستایشگری شورانگیز می شود، حافظ رندی باوقار و گوته روشن بین و خیرخواه. این هنر بر هر چیزی نوری می تاباند و هر چیز کوچک خود را در هاله ای از نور قرار می دهد.)
اما از طرف دیگر این خواست می تواند تمنای مردی درمانده باشد که به شدن رنج می کشد و با شکنجه های بی رحمانه دست به گریبان است و می خواهد مهر طبیعت آزردۀ خویش را به هر آنچه که شخضی و خاص اوست به صورت قانونی عام و گریزناپذیر بزند: مردی که در حقیقت با ثبت و ضبط تصویر خود و تصویر عذاب خود با سوزاندن هر چیز انتقام می گیرد. این شکل آخر نیاز به جاودان ساختن، همان بدبینیِ رمانتیک در رساترین شکل خود است، خواه به صورت فلسفۀ اراده، با شوپنهاور ظاهر شود یا نزد واگنر به صورت موسیقی متجلی گردد. این همان بدبینیِ رمانتیک، آخرین واقعۀ بزرگ در تاریخ مقدرات بشر است.
فریدریش نیچه، دانش طربناک، کتاب پنجم، پاره 370