- گفتگو آزاد نُسخه ۳۲۹ !

[Mr.Ramin]

من انقدی تو زندگیم بحث کردم که از فحش دادن کسی هم ناراحت نمیشم.. بحثا برای بیان عقایده نه تحمیلش..راحت باش من ناراحت نمیشم ازت عزیز..
ببین حاج کوروش جسارت نباشه منظورم از شهوت پول شما نبودی یا حتی سن عقلز..منظورم طرف مقابلت بود..وقتی تو به یه درکی رسیدی طرف مقابل باید سن عقلیش بالا باشه که ماشین رو به شادی ترجیح نده.. شما سن عقلیت انقدی هس که این بحثو جلو اوردی..من منظورم طرف مقابلته..
من خودمم خوشبین نیستم که پره و همه چی عالی..حتی میگم نیازی به گشتنم نیست..من منظورم اینه اگه تو زندگیت اومد دو دستی بچسب بهش..اگرم نیومد دو دستی بچسب به عشق و حال زندگیت.. اصلنم ناراحتی نداره همه نیازاتم میتونی به یه نحوی برطرف کنی حالا سطحی یا عمیق.. میدونم نیازه ولی وقتی نیست چرا عذاب ادمای کم شعورو تحمل کنی..زندگی کن..

درسته همه چی داداش..
تو برو روانشناس شو حاج رامین!  ادم لذت میبره از بحث کردن باهات! با چاشنی منطق هم درستی حرفات رو ثابت میکنی همم منطقی بودن حرفا طرفت رو قبول میکنی!  عالیه داداش ادامه بده..

در اخر هم میخوام برات یه داستان بگم , حوصله کن..
داستان راجب کریتوسه.. همین کرکتری ک اواتارمه..  درباره اون بحثمون ک اخلاقیات هر فرد مخصوص خودشه..
خلاصه هم بگم ک بریم بخوابیم کم کم فردا روز جمعه ای هم باید بریم سرکار :[

کریتوس از اول خدا نبود ( نمیدونست رگ خدا بودن داره)  ی انسان عادی بود ک قابلیت جنگاوری بالایی داشت..  عاشق زن و بچه اش بود..
داستانش طولانیه خلاصه میگم خواستی برو تاپیک طرفداران گاد کاملش رو بخون
یه روز اتفاقی زن و دخترشو میکشه و این کابوس هرشبش میشه..
تا اینک یه روز "'"آتینا"" نازل میشه بهش و میگه در ازا فلان کار کابوس هات و گناهات بخشیده میشن
اتینا خواهر ناتنی کریتوس بود.. با اومدن اتینا کریتوس همچنان کابوس رو میدید ولی اروم تر بود.. چون خواهرش واسش صحبت میکرد و دلداریش میداد و مرحم بود براش..
کریتوس 10 سال خدمت کرد ب اتینا... سپاه پارس ها رو شکست داد و کلی کار واسه اتینا ابحیش و المپیوس انجام داد و اخر از اتینا خواست ک به قولش عمل کنه!
میدونی اتینا در جوابش چی گف؟  گف مرسی ولی گناهانت بیش از اندازه بزرگن و خدایان نمیتونن ببخشن و فقط میتونیم نادیده بگیریم!
کریتوس بغض کرد.. میدونی, از خواهرش انتظار نداشت دروغ بگه!  و کریتوس خواست برای رهایی از کابوس خود کشی کنه ک اتینا نذاشت
بعد اون میدونی چیشد؟  کریتوس به خاطر دروغ خواهرش بهش به یه هیولا تبدیل شد..  خشم وحودش رو گرفت و همه خدایان رو نابود کرد..
دلیل علاقه من ب کریتوس این بود ک منم دقیقا همچین کاری رو کردم قبل از اینکه بدونم کریتوس هم انجام داده!  منم با دروغ و این مساعل عصبی و خشمگین شدم و شاید به یه ادم دگ تبدیل شدم.. و اینم بر میگرده به همون جامعه ای ک گفتم از بیخ حرومه..

اخر شبی گفتم ی داستانی بنویسم برات مزه کنه : )
شرمنده اگ بد بود..
شبخوش اخبی

نظر لطفته عزیز.. جز علایقمه روانشناسی و فلسفه..
خداقوت.. امیدوارم حال کنی با زندگی..
چه جالب نمیدونستم یه بازی انقد داستان اسطوره ای پشتشه..عالی بود..
حاجی هرچی هستی خودت باش.. کینه و نفرت مثه زهری که ادم سرمیکشه بعد انتظار داره طرف مقابلش بمیره.. انسان موجود سالمی نیس از هیچ کس انتظار راستی نداشته باش و زندگی رو به یه جات بگیر...
دشمنت شرمنده..عالی و شب خوش