14-07-2019، 23:23
با یک طرفی درباره تنهایی بحث می کردم، من می گفتم نیچه تنها بود؛ بعد ایشان می خواست مثلا با من همدلی کرده باشد گفت که بله فارابی هم به ییلاق می رفت و به دور از مردم کتاب می نوشت. گفتم نه دوست عزیز! ملاک تنهایی دوری از تن ها نیست... بلکه ملاک، تنهاییِ درونی نیست. تنهایی به معنای فلسفی یعنی انزوای درونی نه انزوای بیرونی. ای بسا فردی تنهاترین فرد دنیا باشد اما میان انبوهی از آدم ها و ای بسا فردی کاملا از لحاظ دنیای درونی با آدم های دنیا خود اشتراک داشته باشد اما سالی و ماهی کسی را نبیند.
تنهایی آن فاصله ای است که میان معیارها و نگرش ها و جهان بینی ها رخ می دهد. این فاصله درونی است که با سال نوری هم نمی شود بُعد آن را اندازه گرفت.
اگر ملاک را این بگیریم تمام آدم های دنیا تا اندازه ای در جایگاهِ خودشان تنها هستند. چون هیچ آدمی به هر حال از درون کس دیگر تمام و کمال خبر ندارد و هر کسی جهانی دارد که برای آدم های دیگر دست نیافتنی است.
تنهایی آن فاصله ای است که میان معیارها و نگرش ها و جهان بینی ها رخ می دهد. این فاصله درونی است که با سال نوری هم نمی شود بُعد آن را اندازه گرفت.
اگر ملاک را این بگیریم تمام آدم های دنیا تا اندازه ای در جایگاهِ خودشان تنها هستند. چون هیچ آدمی به هر حال از درون کس دیگر تمام و کمال خبر ندارد و هر کسی جهانی دارد که برای آدم های دیگر دست نیافتنی است.