اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان هيروي Dota2 / Bristleback

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان هيروي Dota2 / Bristleback
Rigwarl, the Bristleback


 "It was a barkeep that got me into this mess. Yeah, I think I'll pay em a visit when this is done."
"تقصیر یه میخانه دار بود که منو تو این هچل انداخت. آره، خودشه باید وقتی کارم تموم شد یه سری بهش بزنم."


داستان هیرو:
کسی نبود که به همین راحتی به یک درگیری پشت کنه. ریگوارل برای درگیری با بزرگترین و بددهن ترین اشغال جم کن هایی که دستش بهشون میرسید شناخته شده بود. جوجه تیغییی که توسط یه جمعیت مست مسیحی شده بود. میخانه ای میون جاده ی اسلوم و الز نبود که توش دعوا و نزاع نکرده باشه. تا اینکه روزی میخانه داری چشمش او را گرفت و از او خواست تا مجری میخانه باشد. فقط برای مقداری آبجو او مامور شده بود تا پول قبض ها را جمع کند ، آرامش میخانه را حفظ کند و هرازچندگاهی یکی دو پا (گاها پنج پا اگر به پست یک عنکبوت میخورد)بشکند.

بعد از بگو بخند در یک شب خوش درحالی که به هر دو خلافکاران و ریگوال صدمه جسمی وارد شده بود. او بالاخره حریف مناسب خود را پیدا کرد. "عاج (نوعی جام ساخته شده از عاج) شما برای من توهین آمیز است آقا" 
این رو از یکی از اشغال جم کن های شمالی شنیده بود که به همراه خود یه دارو دسته بزرگ داشت و وقتش رسیده بود غبض خود را پرداخت کنند.
چیزی که اتفاق افتاد درگیری بود که برای قرن ها ادامه داشت. صدها مبارز  به وسط آمدند. میزی نبود که شکسته نشده باشد، و در آخر غیرممکن ممکن شد: قبض ها پرداخت نشده باقی ماند.


بعد از گذر هقته ها زخم های او (زیگوارل) بهبود یافت، و تیغ هایش دوباره رشد کردند،  اما افتخار یک مجری میتواند چیز عجیب و غریبی باشد. او پول قبض ها را از سکه های خود پرداخت کرد و قسم خورد تا رد آن شمالی ها را بیگیرد [ تا با انتقاب از آنها ]به آرامش برسد. کاری رو انجام داد که هرگز نکرده بود: در واقع آموزش داده شد، و به همین ترتیب توانست خودش را بهتر بشناسد. همیشه وقتی تیغ هایش را پرت میکند لبخندی پشت دندان هایش نمایان میشود. شاید تنها پشت کردنش به درگیری کافی باشه.


پایان

داستان هيروي Dota2 / Bristleback


منبع:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://dota2.gamepedia.com/Bristleback
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=265354         --     راهنمای مراحل بازی ARK
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=267097         --      آموزش قدم به قدم Dota 2
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=280679          --     راهنمای بازی Destiny 2 راهنمای قدم به قدم بازی Destiny 2

دیسکورد: (بنا به دلایلی لینک ممکنه با کلیک کردن بره به یه لینک قدیمی لطفا برای جوین دادن کوپی پیست کنید)
     دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://discordapp.com/invite/eVsC79Y                             

براي مشاهده كامل عكس ها روشون كليك كنيد
منبع upload
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.akskhor.ir

((Once Upon A Time There Was Dota))


 سپاس شده توسط @پوریا@ ، ✘PETER✘ ، SABER
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان هيروي Dota2 / Bristleback - MeiChiLu - 13-12-2019، 20:45


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان