[ گفتگو آزاد نسخه 358 ]

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

من توی انجمن به حرف سه نفر گوش میکنم و روی حرفشون حرف نمیزنم اگه گفتن ببخش می بخشم اگه نگفتن که هیچ دیگه روی اعصابم نرو حوصله ندارم روزم خراب نکن حالم خوبه تو خرابش نکن



یعنی چهارتا بودن یکیشون غزل بود که امروز جواب پ.خ رو نداد من از دستش ناراحتم

ببینم فردا اهنگی که میفرسته خوبه یاد بد خوب بود دوباره به حرفش گوش میکنم

تو چهار تا داشتی ولی من هزار تا داشتم که جواب ندادن باور کن.
اگه دوست نشی اعصابت تا ابد خرابه.
چون که هر وقت میای اینجا با پیام من ازرده خاطر میشی.
من همه چیه تورو میدونم.
با کلمه ی پ.خ همه چی رو لو میدی.
یکی بهت میگه که نقشه ای بکشی که پرهام رو بندازین بیرون.
من قیبم میزنه چون اسپم دادم.
از امد دادم که برم بیرون و تو چاله ی شما نیفتم.
یکی از گروه زد پرهام تو خارچ میشه که الان توی فهرست دوستای منه.
اون مهسا بود.
چون اولین دعوای من با اون در اولین روز اومدنم بود.
با شنیدن این حرف اون دروغی میسازه که انگار تو گروه شما نبوده.
غلط املایی رو از امد مینوشتم که بهم بگن که غلطه و تو هم بهشون سپاس میدی چون تو گروه زد پرهام تو هستن.
دعوا تموم شد.

اسم من اون وسط چیکا میکنه ؟!
(حوصله خوندن اون متن طولانیو ندارم خودت مختصر و مفید بگو ! )

تو و نفس و ستایش همدستای سیروانین.
که برای بیرون کردن من نقشه کشیدین.
اتفاقا بخون چیزای مهمیه.
تو از 344 ارسالت به سیروان در اوایل اومدن من 294 تاش درباره ی من بوده.
البته وقتی محروم هستم هم میتوم دست به هر کاری بزنم.