عاقا من بگم
دهم بودیم ک رفتیم شلمچه اردو
از شانس بدمون ۲ تا خانم بسیجی با ما ت یه اتاق افتادن ساعت ۱۰ شب گفتن بخوابین دیگع....مگ میشد خوابید
ب حرفشون گوش نکردیم اهنگ گذاشتیم و شروع کردیم ب رقص هر چی خانمه گف خاموش کنین بخوابین گوش نکردیم اخرشم ساعت ۵ صب کفری شده بود موبایل رو گرف کوبوند رو زمین ...ی غوغایی شد ک نگو ...تهشم انقد دعواش کردیم ک مجبور شد ب حسابمون پول واریز کنع برا خرید موبایل جدید
دهم بودیم ک رفتیم شلمچه اردو
از شانس بدمون ۲ تا خانم بسیجی با ما ت یه اتاق افتادن ساعت ۱۰ شب گفتن بخوابین دیگع....مگ میشد خوابید


