گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۷

[ρυяρℓє_ѕку]

.__.
هَ ؟ ):

کرک و پرم -_- .. چیکا کنم خو .__.
ناموسا به یه نتیجه ای برس به منم بگو بپرسم یا نَ :|
اصن " گند " که گفدی کنجِکاو شدم .-.

هوم هَ D: ♡

میبینی تونسم پیش بینیت کنم ._.
تو چقدم ک حرف گوش کنی اخرش ک کار خودتو میکنی .___. ، هرکار میخوای بکن D:
نه نه اصلا بهش فک نکن .__.
هنوزم بعد از یکسال نفهمیدن ک کار من بوده v: ، شاید ی روز بت گفتم :|

هوم درد :vvvv

خوشم اومد میشناسی D;
گفدم شاید خودت قانعم کردی ، دگ نرفتم سراغ اون تباه D::
اخه خبر نداری ریختیم پیوی همدیگه فقد فوووووش دادیم همو -__- .. ینی فوشاا .__.

اینقد درجه کنجکاوی منو نبر بالا .. بگوو لاناتی :|

تو مسلمون نیسی ):

^ ^
از من نمیتونی حرف بکشی ._. البته حرفیم نیس ک بکشی اخه D:
اگه فش نده باید نگران باشی :| چون در اونصورت حالش خوب نبوده :|
چرااا حالا مگه چیشده بود ؟ ._.

واقعا حس بدی دارم یادش افتادم :|

عع عع چرااا :||

ارواحِ عمه ی عزیز .__.
خیلی عبضیه اصن .. ایح /:
تو تل بلاکش کرده بودم

ینی تا اون حد گَنده؟ -__-

ب مادرت میگی درد :|
پس والدین احسانا کجا رفته ؟ ):

ن واقعا چ حرفی ؟ ._.
چرا ؟ D:

ن حالا زیادم گند نیست ، من عذاب وجدان دارم :|