22-06-2020، 11:08
میرزا کوچک خان جنگلی تو کوهستان با دوستش گیر افتاد،دوستش مرد ولی خودش غش کرد.
دشمناش فکر کردن مره برای همین میخواستن سرش رو. با تبر بزنن.
هیهیهیهیهی.
حالم گرفته شد واقعا.
میرزا چشمش رو باز کرد،اینا نمیدونستن مرده برای همین سر رو زدن.
حالم گرفته شد.
دشمناش فکر کردن مره برای همین میخواستن سرش رو. با تبر بزنن.
هیهیهیهیهی.
حالم گرفته شد واقعا.
میرزا چشمش رو باز کرد،اینا نمیدونستن مرده برای همین سر رو زدن.
حالم گرفته شد.