گفتگوی آزاد || نسخه ۳۷۵

[ρσєѕɪ]

ما که سخن داریم هم همه اش هرزنامه س.
هرز ها را می گذاریم تا گلِ شمایان برویَد.

والله تا یک ماه پیش مشغول المپیاد بودیم و حالا که تمام شده حس می کنیم یه تیکه پلاستیک بی مصرفیم.

فقط چندی کتب را تمام کردیم و چندی فیلم دیدیم و چندی ایده برای کامیک نوشتیم تا بعد تر بکشیم.
البتّه هیچ وقت نمی کشیم چون نقّاشیمون افتضاحه!

سخنی داشته باشم اولین نفر مزاحم شما میشم D:

ی کار مفید کن |:

کتب جدید بگیر (: بکش آرامش میگیری v:
مهم ارامششه v:

مزاحم شوید. مزاحم شوید که ما این زحمت ها را می پسندیم.

کتب جدید هم گرفتم بانو امّا گاهی فکر می کنی خب حالا که چی ؟! فلان پادشاه در فلان سال پادشاهی اش را تثبیت کرد. کی آشغال های جنگل رو جمع کنه پس؟!

و من همین امشب می کشم یکیش رو و اگه بد شد زیرش درشت می نویسم مهم آرامششه.

چه پسر خوبی ! دردات بخوره تو سر چند نفر ((:

این فکرای کثیفو بنداز بیرون .. به عمق کتب فرو برو <:

درست بکش خفه نشی |”:

حس کردم یه دست هم به سرم کشیدید هنگام گفتن چه پسر خوبی همچو که هاپویی را ناز می کنند و آفرین می گویند.(راستی می دونستید آفرین متضاد نافرین هست ؟ همان نفرین ؟ در زبان پهلوی)

و چشم به عمشق و ژرفا می رویم.

در بکش ایهام داریم ؟! تازه دو هزاریمان افتاد. عکس های پروفایل تلگرام رو دیدید این رو می گید؟! آیدی گذاشتم؟!
حافظه اش ماهی بود*

نه باید حس فرشته بودن بهت دست بده D:
الان ویرایش میکنم بجاش مینویسم باریکلا ._.

مواظب باش خوابت نبره ((:

تمام درسایی که یاد گرفتمو از ذهنم انداختم بیرون |: ایدیتو ندادی !
سعی کن حافظه ت همچون میمون باشد (: