≈ گفتگوی آزاد نُسخــہ 379 ≈

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

دله تنگم حضور تو را می طلبدD:

"Tιɳα"

ای جان*-*
قربون دل تنگت :*
چطوری؟؟

جوون دلبر اومدD:
فدای تو زیبا^^
کلی کار ریخته رو سرمD:
الانم برا مدرسه باید از غذا درس کردنم فیلم بگیرم/:
بعد ماسک بدوزم/:
بعد کار با ماکت/:
بعد لامپ و اینا/:
بعد امتحان/:
بعد درس/:
و بعد هایی دیگر/:

---

میدونم انلاینی داری میخونی
تلافی کارتو سرت در میارم
لات بازی شاخ بازی در نمیارم چون  ن لاتم ن شاخ
آخ اگه شاته پیامتو داشتمممممم
مثه خودت ک شات میگیری اینور اونور میدی منم پخش میکردم

---

بین من وغزلو مهسا رو ک ترکوندی
بین منو ... میخواستی بترکونی ولی نتونستی...نذاشتم

دارم از فضولی می ترکم ولی نمی خوام دخالت کنمD:
پس:
آرامش خودتو حفظ کن(؛ اینجور آدما ارزششو ندارنD:

فوضولی نداره ..
بازم داستان همون بحث های قدیمی دختراس که جدیدا به پسران هم سرایت کرده(کار شریف خبرچینی و غیبت)

شوخی کردم من خودمم برا خودم مهم نیستمD:
/: