یادش بخیر
من 7 سالم بود اجیم 4 سالش
بعد ما برای تعمیر خونمون ک 5 سال طول کشید یه خونه اجاره کردیم این خاطره ماله سه سال بین اون 5 سال بود هنو نرفته بودیم از خونه اجاره ایمون
همسایمون ی دختر داشت کع وقتی 8 سالش شد داداش دار شد
من 7 سالمو بود و اجیم و دوست اجیم که اسمش رها بود دوست بودیم
فقط 4 تا بچه داشت اون ساختمون من امیررضا دوست گلم دلم براش تنگه 3 ساله ندیدمش رها و اجیم
رفته بودیم خونه رها اینا
همش خاله بازی میکردیم
بچه بودم خر بودم دیگه مسخره هم نکنید دخترم خودتونید
رفتیم خونشونو
همش من شوهر بودم رها زنم اجیم بچمون امیر رضا گاهی میومد و بابابزرگ میشد
اونم اجی داشت ول دانشگاهی بود و امیر ازم 2 سال بزرگتربود
خو دیگه تموم برید خونتون

من 7 سالم بود اجیم 4 سالش

بعد ما برای تعمیر خونمون ک 5 سال طول کشید یه خونه اجاره کردیم این خاطره ماله سه سال بین اون 5 سال بود هنو نرفته بودیم از خونه اجاره ایمون

همسایمون ی دختر داشت کع وقتی 8 سالش شد داداش دار شد

من 7 سالمو بود و اجیم و دوست اجیم که اسمش رها بود دوست بودیم

فقط 4 تا بچه داشت اون ساختمون من امیررضا دوست گلم دلم براش تنگه 3 ساله ندیدمش رها و اجیم

رفته بودیم خونه رها اینا

همش خاله بازی میکردیم



رفتیم خونشونو

همش من شوهر بودم رها زنم اجیم بچمون امیر رضا گاهی میومد و بابابزرگ میشد

اونم اجی داشت ول دانشگاهی بود و امیر ازم 2 سال بزرگتربود

خو دیگه تموم برید خونتون
