گفتگوی ازاد نسخه ۳۹۷

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

عام!اگه خوبی خداروشکر^^
یه دختر و تصور کن با موهای ژولیده و چشای گود افتاده که سه ساعت تمام داشت با مخلوط منطق و احساس تایپ میکرد!تعریف؛تمجید؛انتقاد؛حس حس حس همه چی خودش گیراییش زندگیش....پای این نوشتنا!(:
چی به ذهنت می رسه؟

یه دختر گوگولی که خسته شده! ((:

سریع؛دقیق؛خلاصه؛کاملا درست(:
ولی من کلی حرف واسه گفتن دارم..کلی کلمه...کلی حس...ای کاش میون اینهمه دارو یه داروییم بود که خستگی رو تا اخر عمر از روح و جسم آدم میبرد ولی...خستگیم گاهی اوقات قشنگن(:
حتی با خودمم درگیرم میبینی؟