گفتگوی ازاد نسخه ۳۹8

[Âɴɢ℮ℓ Evιℓ]

به آخرای پولتون که رسیدید بزارید از ملت فرار کنید... هققق کاری نکردم همشیره
بابام میذاشت سند خونه رو میزدم به نامتون
+خب عالی شد بیا بریم بانک
- باعش بریم
+خب اینجاست...فقط قبلش داداش یه خواهشی دارم...
- بگو ببینم راحت باش
+هوممم یعنی دوتاس اولش اینکه اون جارو تو بدی یه دوری بزنم..
-نمیشه این کنترلش کار هر کسی نی...یه بلایی سرت میاد...دومی رو بگو ببینم
+نه با اختیار خودم میرم طوریم شد مسئولیتش با خودم...هوممم دومی..شماره بکهیونو بهم بده .-. از بی تی اسم کسی رو داری شمارشو بده ._.
- باعش میدم یه دوری بزنی...هننن نه برا من مسئولیته همین جارو رو بگیر بشین سر جات
+ باش بیا بریم تو بانک وام بگیریم

سهون جارو بده نیست اثرار نکن/:

باش دیگه اصرار نمیکنم :|
پ داره سرم کلک میزاره هقققق فدا سرش هقققق
میشه تو بهش بگی شماره ها رو بده
قول میدم بعدش بهش پس بدم .-.
+خا وام هم گرفتیم دیگه..
- آره دیگه
+ ما هم بریم به بدبختی برسیم... جارو رو هم که ندادی.... خدانگهدارت باشه
-بای