من به وجود جن اعتقاد دارم حتی در قران سوره جن داریم
یک بار رفته بودیم روستا همراه با دوستام بودیم و 4 نفر بودیم داشتیم همینجوری راه میرفتیم و حرف میزدیم که
یک کلبه خرابه ای اونجا بود و برامون عادی بود اما اون روز در اون کلبه باز بود ما از بالای تپه میتونستیم کلبه رو ببینیم بچه ها گفتن بریم تا اونجا بعد برگردیم ماهم رفتیم پایین وقتی رسیدیم پایین
با گوشای خودمون کلی صدا میومد انگار یکی داره با تبر چوب رو تیکه مینه راستش یکم ترسیدیم چون اون کلبه از خیلی ساله خالی بوده و خیلی هم خراب بود یکی از دوستام
رفت جلو تاببینه چه خبره همینطور داشت میرفت جلو که یکدفعه در اون کلبه باز شد ما هم سریع پشت درختا قایم شدیم بعد یک مرد کچل که پوستش سیاه سیاه بود با قد خیلی بلند فراتر از حد معمول
و کتونی های خیلی بزرگ که روی دوشش یک کیسه بود که قد کیسه دومتر اینا بود ما صورتشو درست نمیدیدم ولی وقتی روشو کاملا برگردوند سمت درختایی که ما پشتش واستاده بودیم از ترس میخواستیم
بمیریم چون کاملا چشاش معلوم بود درشت درشت بود و سفید سفید بعد راشو کشید رفت به یک سمت دیگه وقتی یکم دورتر شد ما با تمام توانمون بدو بدو میکردیم و از اونجا دور شدیم واز این بدتر این بود که بالا رفتن خیلی سخت بود چون سراشیبی رو به پایین بود .
اینی که براتون تعریف کردم کاملا واقعی بود و واقعا اون ادم شبیه یک انسان نبود تا چند شب کابوس میدیدم
یک بار رفته بودیم روستا همراه با دوستام بودیم و 4 نفر بودیم داشتیم همینجوری راه میرفتیم و حرف میزدیم که
یک کلبه خرابه ای اونجا بود و برامون عادی بود اما اون روز در اون کلبه باز بود ما از بالای تپه میتونستیم کلبه رو ببینیم بچه ها گفتن بریم تا اونجا بعد برگردیم ماهم رفتیم پایین وقتی رسیدیم پایین
با گوشای خودمون کلی صدا میومد انگار یکی داره با تبر چوب رو تیکه مینه راستش یکم ترسیدیم چون اون کلبه از خیلی ساله خالی بوده و خیلی هم خراب بود یکی از دوستام
رفت جلو تاببینه چه خبره همینطور داشت میرفت جلو که یکدفعه در اون کلبه باز شد ما هم سریع پشت درختا قایم شدیم بعد یک مرد کچل که پوستش سیاه سیاه بود با قد خیلی بلند فراتر از حد معمول
و کتونی های خیلی بزرگ که روی دوشش یک کیسه بود که قد کیسه دومتر اینا بود ما صورتشو درست نمیدیدم ولی وقتی روشو کاملا برگردوند سمت درختایی که ما پشتش واستاده بودیم از ترس میخواستیم
بمیریم چون کاملا چشاش معلوم بود درشت درشت بود و سفید سفید بعد راشو کشید رفت به یک سمت دیگه وقتی یکم دورتر شد ما با تمام توانمون بدو بدو میکردیم و از اونجا دور شدیم واز این بدتر این بود که بالا رفتن خیلی سخت بود چون سراشیبی رو به پایین بود .
اینی که براتون تعریف کردم کاملا واقعی بود و واقعا اون ادم شبیه یک انسان نبود تا چند شب کابوس میدیدم