گفتگوی ازاد نسخه 404

[Emmɑ]

میگم دوس داری داستان بی تی اسیمو واست تعریف کنمممممممم

آریییییییییی بگووووووووووو کشتی منو ۰-۰

خاب حالا ک اصرار میکنی میگم
@"BTS.ARMY"
ط هم بگوش/:

بلی بلی من وقتی کلاس هفتم بیدم یکی از همکلاسیام بی تی اسو دوس داشت و منم چون پیکسل میفروختم بهم گف ک عکس بی تی اسو بچاپم رو پیکسل
حتی بهم پول هم داد بعد من و بابام رفتیم و سفارش دادیم.2 ماه تول کشید تا چاپ کنن نمیدونم چرا/: بعد پول دوستمو دادم ب خودش و گفتم اصن هنوز نداده!مدرسه ها ک تموم شد من رفتم سراغ پیکسل و اونو گرفتمش یعنی برا خودم شد و از اون موقع منم ارمی شدم/: رو جیمین هم کراش زده بودم
بعد کلاس زبان ثبت نام کردم البته ادامشو و اونجا ی دختری بود ک می گف من بی تی اسو دوس دارم بعد منم ذوق زده با اون دختر دوست شدم
اسمش مهسا بود و یروز بهم گف ک با جیمین رل زده/: و شمارشونو داره ی دوستی هم داره ک میره کره پیش اونا اون دوستشم میگف دوس دختر تهیونگه//:
اسکل تر از اون من بودم ک باور میکردم/:
بعدش این مهسا بهم شماره داد و شماره برا خارج ایران بود و گفت ک این شماره جیمینه!
من شمارشو سیو کردم و زنگ زدم اما خاب سیمکارت کره ای ک نداشتم زنگ نخورد
بعد مهسا گف ک من عکستو ب جان کوک نمیدونم جون کوک حالا هرچی نشون دادم و اونم از ط خوشش اومده/: بعد منم گفتم حتما باهاش رل میزنم صد در صد مطمئن باش!
تو خانوادمون من و پارمیس نوه خاله مامانم فقط دختریم و بقیه نوه ها پسرن/: البته از طرف مامانم و کلا هم تو خاله خودم و مامانم فقط ما دختریم که این پارمیس هم بخاطر علاقه شدیدش به شوگا تام بوی شد/:
خونشونم تو تهرانه و من یبار رفتم خونشون دیدم اتاقش کلا بی تی اسه! همه چیش هااااا همشوننن تا فرشش بی تی اس بود!
بعدش من دیگ کلا از بی تی اس افتادم /: و الان عاشق پوبون شدم خیر سرم/: باهمم ازدواج کردیم/:
این بود داستانم/: