امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 3.21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم)

.
انداخت از دستش تفنگش را
بست آن دو چشمِ اهل جنگش را
چسباند لب‌های قشنگش را
آن ماهیان سرخ‌رنگش را
محکم به لب‌های تب‌آلودم

از داغی بی‌وقفه‌ی آن لب
غمگینی آن چشم لامذهب
می‌سوخت کلّ هستی‌ام در تب
در بازوان محکمش هر شب
از شش جهت آزاد و محدودم

تن بود و شوقی که به تن می‌ریخت
موجی که از گیسوی زن می‌ریخت
دیوانگی در قلب من می‌ریخت
لج کرده بود و در لجن می‌ریخت
رؤیای دریا در سرِ رودم

دستی که به این مُرده گرمی داد
آن لب که به شب بال‌و‌پر می‌داد
آوازهایی تلخ، سر می‌داد
چشمان خیس تو خبر می‌داد
از رفتنت، از گریه‌ی زودم

می‌رفت با گل‌های پرپر، باد
می‌رفت تا یک باغ دیگر، باد
پاییز بود و رفتنم بر باد
از آخرین سیگار تو در باد
عمری‌ست که در آتش و دودم

من ترس بچّه در خیابانم
اندوه یک گل در زمستانم
احساس داش‌آکل به مرجانم
من زنده‌ام، اما نمی‌دانم
اسم کسی که عاشقش بودم
دیگر چرا یادم نمی‌آید؟
دیگر چرا یادم نمی‌آید؟...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، єη∂ℓєѕѕღ ، Âɴɢ℮ℓ Evιℓ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه دهم) - מַברִיק - 04-03-2021، 14:55


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان