گفت و گو آزاد نسخه ۴۱4

[فرنودِ بن گیومرث]

می گم دیگه، قضیّه همون ماشین آبی و قرمزه س.

ولی بیا یُخده روانشناختیش کنیم. مردم نیاز دارند به یک چیزی عقیده داشته باشند یک جوری که انگار مذهبه یا به قول تو پیامبره. چون از پساداروین به بعد مذهب رنگ باخت و دیگه چیزی نبود که به روز و شب آدم ها اصالت و معنا ببخشه.

،?من فرارر کنم تا انجمن. ب باد نرفته ،????دایی. خدافظ نمی‌دونم خودتی یا یکی دیگه. شب خوش ،????

این با من بود؟

هاها.

رفته بودم بخوابم خوابم نبرد.

هوم

فیلمو دیدی؟!

نه تا نصفه دیدم، شایدم کم تر. بعدش رفتم چیزی بخونم که مدّت ها قرار بود بخونم بعد دیدم مغزم خسته س بعد رفتم بخوابم دیدم اون قدر هم خسته نیستم بعد دیگه نمی دونستم چی کار کنم.

یه معمّا دیگه ازم بپرس قول می دم این بار بفهمم.
مشتش را در هوا تکان می دهد*

بزرگان را دخالت چه باشد؟در معرض یک ایل آدم حرفی که به سختی پاک خواهد شد؟
الان قشنگ فهمیدی مادر-.-

نه مفعولِ پاک خواهد شد رو نفهمیدم چیه.