28-03-2021، 8:37
خارپشتی از یک مار خواست که بذاره باهاش هم خونه بشه ، مار قبول کرد ...
چون لانه مارتنگ بود، خارهای تیز خارپشت به بدن مار فرو میرفت و مار رو زخمی میکرد
اما مار از سر نجابت صداش در نمیومد
آخرش مار گفت: نگاه کن ببین چطور زخمی و خونی شدم
میتونی لانه من رو ترک کنی؟
خارپشت گفت ؟ من مشکلی ندارم اگر تو ناراحتی میتونی لانه دیگهای برای خودت پیدا کنی!
واقعا ب صراحت میشه گفت حکایت خیلی هاست :/
چون لانه مارتنگ بود، خارهای تیز خارپشت به بدن مار فرو میرفت و مار رو زخمی میکرد
اما مار از سر نجابت صداش در نمیومد
آخرش مار گفت: نگاه کن ببین چطور زخمی و خونی شدم
میتونی لانه من رو ترک کنی؟
خارپشت گفت ؟ من مشکلی ندارم اگر تو ناراحتی میتونی لانه دیگهای برای خودت پیدا کنی!
واقعا ب صراحت میشه گفت حکایت خیلی هاست :/